202
202
هم، كاش ميشد احساستمو بكشم و ديگه به كسي حسي نداشته باشم تا هروقت ك خواستن ولم كنن بهم خيانت كنن بهم حرف بد بزنن برينم بهم ناراحت نشم! كاش انقدر احساساتي نبودم، واقعاً سخته، وقتي حتي كسي هم كنارت نباشه ك دل داريت بده، بغلت كنه، يه شونه، هميشه يا بريز تو خودت يا بيا اينجا تايپ كن، واقعاً نميدونم چمه، چيزي نشده ولي يكم دلم گرفته و وقتي دلم ميگيره همه چي مياد جلوي چشم، كاش ميشد واقعاً احساسم رو بكشم تا انقدر به دوستام وابسته نباشم، وابستگي خيلي سخته، خيلي.. آره اون ميره فراموش ميشه اما مهم اون لحظه ك داره ميره، اون لحظه اي ك داغونت ميكنه اون رو هيچوقت يادت نميره حتي اگه خوده اون فرد رو يادت بره.
خ س ت ـه م فقط كمي، شب و روز توي يه اتاق ك درشم هميشه قفله! نه بيرون رفتي نه چيزي، يعني حتي كسي نيست ك باهاش برم بيرون، كاش هميشه مدرسه بود اينطوري حداقل.. تابستون رو دوست دارم اما واقعاً به يه افسرده واقعي تبديل ميشم.
چي ميگم واقعاً؟ خودمم نميدونم، ه ه ه