212
212
میگن سالی که نکوت از بهارش پیداست حالا واسه ما تابستون اینطوری شده٬ امروز که فوق العاده گند بود و تنها خبر خوب اینکه لبتابمو درست کردم٬ الان کلاً کیبوردم یجوره دیگه شده و کلماتش جابه جا شده و بزور دارم تایپ میکنم.
آقا میشه یه کمکی به من بکنید؟ هرکی این پست رو میخونه بهم بگه چطوری باید کل احساسمو بکشم٬ همه احساسمو٬ عشق محبت ناراحتی تنفر شاد همه شو٬ خسته شدم٬ کاش میشد یه تفنگ گرفت جلوی احساساتم و همشون رو کشت. خدایا همشو از بین ببر٬ این دلسوزی های لنتی رو.. دیگه نمیخوام.. واقعاً
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |