حال خراب اینروزامو اینجوری توصیف میکنم
مثه ادمی که تشنشه و هر چی دنبال چشمه میگرده پیدا نمیشه
مثه بیماری که منتظره دکترش بیاد و حالشو خوب کنه
مثه گل پژمرده ای که برای زنده موندن به آب نیاز داره
.
.
.
کاشکی منم برسم به چشمه و سیراب شم
دکترم بیادوحالمو خوب کنه
باغبون بیاد و منو اب بده تا پژمرده نشم
چشمه و دکتر و باغبونم الان عشقمه
فقط عشقم میتونه اینهمه بغضو تو گلوم تبدیل کنه به قهقهه
کاشکی الان عشقم اینجا بود و منو میدید
گریه های شبانه...بالشت خیس...یه هندزفری با اهنگ غمگین...بغضمو فکرش
ناراحتم مثه اون بچه ای که داره واسه بستنی گریه میکنه
درد عمیق بغضی که تو گلو گیر کرده باشه از نبودش
شدم یه ادم بی روحه سرد
کاشکی باشی
حالمو خوب کنی
من این شلوغی پر از تنهایی رو نمیخوام من تو رو میخوام...میفهمی؟
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |