وقتی که هستی !!
وقتی که هستی !!
بعضی اوقات به احساسم مثل شخصی حقیقی نگاه می کنم !! امروز از اون لحظاته !! نگران و بیماره و سخت پریشون !!! از نگاه غریبه ای به من نگاه می کنه و در نگاهش سردگمی موج میزنه !! تکرار شده و غمگین به نظر میرسه و افعالش همه بوی نا امیدی و یاس میدن !! امروز گوشه ای نشسته و زانوهاشو بغل کرده و عبوس به دوردست ها خیره شده !!
می ترسم ازش بپرسم چه کاری می تونم برات انجام بدم چون می دونم لبخند میزنه و بلند میشه و میره ! به جایی که همه تجربه هاشو اونجا گذاشته و شاید وقتی برگرده پر از تصمیم هایی باشه که من تاب تحملشونو ندارم ... بی صدا کنارش نشستم و کاملاً تحت کنترل اشعار هم قافیه زندگیم که پر از منطق بی تسخیره همراهیش می کنم تا به نقطه ای مشترک برسیم و بی آنکه غروری پایمال بشه متمدنانه سر موضوع مشترکمون به اتفاق نظر برسیم !!!
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |