مرگ...بعد از مرگ...
مرگ...بعد از مرگ...
دیروز جمعه خانواده رفتن بیرون از شهر ، چون حوصله نداشتم گفتم نمیام .
از صبح تنها بودم ، یکمی تمرین موسیقی ، آهنگ گوش دادم ، یکمی هم بازیای کامپیوتری ، یکمی اینترنت تا گذشت و رسیدم به بعد از ظهر...
بعد از ظهر جمعه هم که دلگیر... زدم بیرون از خونه و رفتم توی پارک همیشگی و هندزفری رو در اوردم و نشستم به مرگ فکر کردم! ( حتما میگی دیوونه ام ! )
برای اولین بار بود به طور جدی و عمیق به این فکر میکردم که مرگ چیه ؟ دقیقا مرگ چیه ؟ بعد از مرگ آیا بهشت و جهنمی هست ؟ یا خرافاتی بیش نیست؟!
مثل یک آدمی که توی یک دنیای غریب سر در گمه و نمیدونه عاقبتش به کجا ختم میشه.
سوالات مختلفی ذهنم رو مشغول کرد ... یعنی ممکنه بعد از مرگ ما تبدیل به یک موجود دیگه بشیم ؟ ممکنه اصلا به یک کره و کهکشان دیگه ای تبعید بشیم ؟ یا ممکنه کلا هیچ دنیا و کهکشان و جهان و مکانی نباشه و کلا نابود بشیم ؟ این که خیلی تلخِ ! خیلی پوچِ ! اگه اینطور باشه الان ما داریم بیهوده زندگی میکنیم !
نه تنها من بلکه خیلی ها از نسل شصت و هفتاد سر در گم شدن . بین دو راهی موندن که آیا چیزایی که از بچگی بهمون گفتن درسته یا همش دروغ و کلیشه و مضحکِ...
این سوال هم خیلی وقته ذهنم رو مشغول کرده که اصلا خدایی وجود داره ؟ اگه وجود داره و ما انسان ها اشرف مخلوقات هستیم پس چرا دنیا اینقدر بزرگ و گسترده ست و دانشمند ها تشخیص دادن توی کهکشان و کره هایی که میلیارد ها سال با ما فاصله دارن موجودات دیگه ای هم وجود داره و روی زمین هم دیده شدن و خیلی خیلی پیشرفته تر از ما هستن ، پس ما اشرف مخلوقات نیستیم . چون درک و علمشون بیشتر از ماست.
اگه خدایی وجود داره چرا اینقدر این دنیا رو بزرگ به وجود اورده که ما آدما که مثلا اشرف مخلوقاتیم دچار شک و تردید به وجود خدا بشیم ؟
به عمقش فکر میکنم که خدایی وجود داره یا خیر به چیزی نمیرسم چون دلایلی که عقل میگه آدمو به شک میندازه . ولی کائنات وجود داره و انرژی افکار مارو دریافت میکنه و به ما انعکاس میده همین انرژی رو . نظر شخصی و حدس من اینِ که بعد از مرگ نه روحی وجود داره ، نه بهشتی ، نه جهنمی ، نه چیزی . ولی این نا مشخصِ که ما بعد از مرگ به کجای این دنیای بزرگ و عجیب میریم ، شاید هم چیزی تهش نباشِ ، یعنی نابودی ، یعنی پوچ و این چرخِ بی پایانِ و هیچ وقت این دنیا نابود نمیشه مگر اینکه طبیعت به هم بریزه ، مثل برخورد یک کره ی بزرگتر به زمین ، یا یک انفجار بزرگ آسمانی ، جنگ بین زمین و فرازمینی ها یا هر اتفاق دیگه ای... امیدوارم بعد از مرگ ما نابودی و پوچ نباشه ! چون این خیلی خیلی واسه انسان تلخ و غم انگیزِ... نمیدونم... لعنت به این زندگی ، لعنت به این دنیا ، لعنت به همه چی ! کاش اصلا نمیومدم توی این دنیای خونی و پر از ابهام که الان ... ذهنم پر از شک و تردید باشه و سر در گم باشم ... خدایا اگه هستی به داد این دنیای پر از جنگ برس ، الان کشور ما آرومِ ... در آینده ای نه چندان دور کشور ما هم با فلسطین و سوریه هیچ فرقی نمیکنه... اگر هم خدایی وجود نداره بهتر که همین الان بمیریم... حالا تهش هرچی میخواد باشه...
راستی... این فرض هم شاید باشه که این زندگی یک خواب باشه... اگه اینطورِ میخوام هرچه زودتر از خواب بیدار بشم... چون این دنیا بدترین جای ممکنه... هممون میگیم ایران ایران ولی ته دلمون میخواست آمریکا به دنیا میومدیم ! مخصوصا دختر خانما ، دختر بودن واقعا سخته توی ایران و پسر بودن هم از جهت های دیگه سخته...
ذهنم نگو ای کاش و ای کاش / جمع کن و به فکر سیر باش(سجاد - یهویی پای سیستمی زد به مغز)
ببخشید زیاد حرف زدم ، حرفایی بود که باید میزدم ... نوکرم مرسی که خوندین - سجاد