یک سوال !
یک سوال !
واقعا چی می شد من آمریکا به دنیا میومدم ؟
توی طول هفته کار و درس و موزیک آخر هفته هم کنار دریا لخت با دوست دخترام و دوست پسرام ؟
مشروب میزدیم باهم ، حرفی میزدیم ، تنها نبودیم ! باو یکم واقع بین باشیم که این ایران ، ایران قبل نیست و ببخشید ببخشید ریدن توش و دیگه هم درست نمیشه !
زندگی این نیست به مولا ! زندگی کسی میکنه که توی آمریکا و اروپا و در کل کشورای پیشرفته الان کنار ساحل نشسته ، توی پارتیِ ، توی کنسرتِ ، با دوست دخترش / دوست پسرش خوش میگذرونِ!
نه مث ما بشینیم به بدبختیامون فک کنیم ! نمیگم اونا مشکلی ندارن ولی زندگی میکن!!! مطمئنم خیلی از ماها معنای زندگیو اینطوری فهمیدیم که از صب تا شب سگ دو بزنیم آخرشم هیچی به هیچی !
تفریح بیرون از شهر رفتن و قلیون و سیگار کشیدن نیست ، شمال رفتن نیست ، استخر رفتن نیست ! دختر بازی نیست ، سکس با هر دختری نیست !
نتیجه :
سیاست معنی زندگی و از ذهن مردم بردِ و زندگی کردنو غلط یاد گرفتیم . این چرخه نمیدونم کی تموم میشه و سبک این زندگی نکبتی عوض میشه؟!
بازم یک سوال : خدایا اگه هستی و وجود داری دمت گرم که مارو انداختی تو این مملکت ! حالا ایران چرا ؟ کشور همسایه ترکیه نمیتونستی بذاری مارو ؟ حداقل سخنران کمتر داره و آزادیِ!
اگه نیستی هم که هیچ... از شانس تخمی خودمون بوده که اینجا متولد شدیم.
آخر شبی مث بغض تو گلوم گیر کرده بود این حرفا کاش الان تو پارتی بودم ! کاش کنار دریا با دوستام مشروب میزدم ! کاش و کاش و هزار کاش...