288
288
روی لباسم، لبخند گلدوزی کرده ام. روی لباست لبخند گلدوزی می کنم. اینطوری در هر دیدارِ خواه ناخواهی، لبخند همدیگر را می بینیم. لبخندِ دلمان را. همانی که روی دلمان گلدوزی شده. می بینیم و انحنایِ فرو افتاده یِ لب هایمان را باور نمی کنیم. ما باور کرده ایم که دلمان همیشه به لبخند جان دارد و این لب های کز کرده، زود می گذرد. آنقدر زود که شاید تنها پنج کلمه وقت بگیرد: میشود سر روی پایت بگذارم؟
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |