دامپزشکی عشق من
دامپزشکی عشق من
واقعا نمیدونستماااا
ولی امشب فهمیدم
کلییی ذوق کردم
+آدم هر شغلی داشته باشه میتونه به مردم فقیر خدمت کنه و کمکشون کنه،بابام میگه اگه دامپزشک بشی باید به اون بچه پولدارایی که خیلیاشون دین و مذهب اینا سرشون نمیشه خدمت کنی
ولی من میگم که دوست دارم اونا پولشونو بدن به من،اونوقت من هر چن وقت یه بار برم یه روستا و واکسیناسیون رایگان انجام بدم
+من با اون دامپزشکی که قبلا اردکمو بردم پیشش کلی حرف زدم در مورد دامپزشکی و اینا،گفتش که واسه دختر سخته،و گفتش که فقط دانشگاه تهران بدرد میخوره،بعدشم گفت که خیلی از واحد هاش مثل انگل شناسی و اینا با پزشکی یکیه.
و بنظر خودم دامپزشکی خیلی سختتره از پزشکی،چون آدم میتونه حرف بزنه بگه اینجام درد میکنه،ولی حیوون چی?
خیلی تشخیص و درمانش سختتره.
+اون بچه گربه ای که اونروز دیدمش تو محله مون رو آوردیم تو حیاط
خیلی چاقالو شده از بس بهش میرسیم
ولی چشمش عفونت کرده فک کنم
پلکاش بسته میشه
اونروز که برا اولین بار صب ساعت7رفتم براش شیر ببرم،دیدم هردو چشمش بسته شده،با این حال دنبالم میومد،انققددد گریه کردممم،یکم آب زدم به چشمش و بعد چند دقیقه باز شد خدارو شکر.ولی الان باز بسته شده
میخوام فردا ببرمش دامپزشکی
خیلیا مسخره شون میاد که یه حیوون ولگرد رو ببری دامپزشکی،یا اونبار اردکم رو بردم که پاش شکسته بود،ولی به نظر من حیوان دوستی نشانه ی فرهنگ بالای یه نفره