220
220
یه تلنگر کوچیک و یه درگیری ریز با خانواده باعث میشه به خودم بیام!
ملیکا تو هیچی نداری! نه خدا رو و نه خرما رو!هیچی!
همه ی چیزی که داری خودتی!فقط و فقط خودت!
خودتو با بقیه مقایسه نکن...مثه اونا نیستی!
هیچ کدوم از شرایطت مثل اونا نیست که بقیش مثل اونا باشه...
پ.ن:حالم یه جوریه...کجایی؟ آخ راستی حواسم نبود که از اینم نباید انتظاری نداشته باشم...هیچی این وسط مال من نیست...هیچ انتظاری هم نباید داشته باشم از هیچیکی...کی گفته اون موظفه وقتی حال من خوب نیست پیشم باشه؟...خودشم همیشه میگه که فقط یه دوسته...یعنی ملیکا بفهم! حق نداری انتظاری داشته باشی...خودت حال خودتو خوب کن!هیچکی نیست!!!
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |