فقط بخاطر تو!
فقط بخاطر تو!
امروز فهمیدم ک توهم دیگه امیدتو نسبت به من از دست دادی!آره!!؟
آخه چرا من چنین کاری رو کردم؟!کاش میشد برگردیم به تابستون!همون روزی ک به جزوهایی ک نوشته بودم نگا میکردی میگفتی امسال 80%باید بزنی!"ق" آخه تو ک تمام امید من بودی!حتی زمانی ک میدونستم هیچی نخوندم ولی تو میگفتی خوندی دلم آروم میشد!
امروز گفتی دیگه تستای زیست انرژی اتمی رو نزنم!گفتم چرا آخه مگه میشه؟!گفتی راه بهتری سراغ داری؟!گفتم نه!
بخدا من از الان قول میدم خودکشی کنم شدیدا!روزی17ساعت درس میخونم پس میرسم زیست انرژی اتمی رو بزنم خودت گفتی اگه خیلی بخونی میشه!میخونم!شدیدا میخونم!اینار نه واسه خودم فقط واسه تو!واسه تمام کارایی ک برام کردی!واسه همه کمکات!واسه دلداریات!واسه انرژیات!واسه اینکه تهش بهم افتخار کنی!آره اینبار میخوام واسه تو بخونم!تویی ک نه تنها فقط از لحاظ درسی بلکه از خیلی جنبه های دیگه کمکم کردی!تو بهم یاد دادی مهربونی چیه!معنی صداقت و بخشندگیو فقط از تو دیدم!خیلی خوبی تو! ومن از الان میخوام اینقد بخونم و تهش بگم ک فقط بخاطر تو....
+امروز کلاس خیلی خوش گذشت!خیلی خوبی تو!گفتش ک من حتما باید به سروش صحت زنگ بزنم بگم ساختمان پزشکان2خواستی بسازی بیا پریسا رو ببر واسه نقش خانم شیرزاد!
کلیم خندیدیم....
خب دیگه اومدم بنویسم ک میخوام خودکشی کنم فقط بخاطر تو:)
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |