چادر / حجاب / جلباب / مشکی / یادگار زهرا / وصیت شهدا / قرآن / تاریخ / قبل و بعد از اسلام / تاریخچه چ
چادر / حجاب / جلباب / مشکی / یادگار زهرا / وصیت شهدا / قرآن / تاریخ / قبل و بعد از اسلام / تاریخچه چ
همزمان با روی کارآمدن دولت اصلاحات، پروژهی آندولسی کردن ایران کلید خورد و این استحالهی فرهنگی با رسوخ اندیشههای فمینیستی که در آن شعار دلفریب «تساوی حقوق زن و مرد» که یادگار قرن بیستم دنیای غرب بود، عجین شده و تقارن یافت؛ هدف غرب از این تهاجم فرهنگی، سست کردن عقاید و باورهای دینی مردم مسلمان بود، چرا که آنها میدانستند امکان کشف حجاب چنانچه در دوره رضا پهلوی در ایران پیاده شد، وجود ندارد. از همین رو سیاست انحراف گامبهگام را در دستور کار خود قرار دادند؛ یکی از برنامههای اصلی دشمن پیرامون حجاب و حول محور چادر برنامهریزی و تدوین گردید. در این بین عدّهای غربزده با آنها همسو شده، به ایراد شبهاتی پیرامون چادر پرداختند. این شبههپراکنی همچنان ادامه دارد تا جایی که بین عوام مورد استفاده قرار میگیرد و بهمحض اینکه توسط علما و مردم متدیّن به رعایت حجاب علیالخصوص حجاب برتر «چادر» دعوت میشوند؛ جبهه گرفته و در مقام اعتراض میگویند: کجای قرآن اشارتی به چادر رفته است؟!
گویا این عدّه به تمام معارف قرآن عمل نموده و تنها بحث حجاب دور از چشمان ایشان مانده است! [1]
ابتدا به این موضوع میپردازیم که منظور از چادر چیست و چه چیزی را چادر میگویند؟
بعد از شناخت چادر، به بررسی وجود آن در زمان قبل و بعد از اسلام و اینکه آیا در آیات قرآن کریم اشارهای به چادر شده است یا نه و دیگر مطالب پیرامون آن خواهیم پرداخت.
چادر چیست؟
چادر: خیم، سایبان، بالاپوش، ردا
پارچهای که زنان برای پوشاندن چهره، دستها و سایر اعضاء و بر روی همه لباسها میپوشند.
چادر به جامه رویین بیآستین زنان گویند که تمام سر و تن؛ و دست و پاها را از نظرها مستور میدارد.
چادر پارچهای عریض و طویل است که زنان سر میکنند. در جایی دیگر از چادر به عنوان پرده حجاب یاد شده است، به این معنا که زنان برای حفظ حجاب از چادر استفاده میکنند.
درمثال میگویند: «حمّام نرفتن بیبی از بیچادری است.»[2]
چادر نوعی پوشش سنّتی ایرانی است و به صورت پارچه نیم دایره شکل و معمولأ به رنگ سیاه یا سفید است. چادر پارچهای بلند است که سر تا روی پای زنان را میپوشاند. اغلب چادرها آستین ندارد و برای نگهداشتن آن از دست یا کش کمک میگیرند.
تاریخچهی چادر
وجود چادر قبل از اسلام در ایران:
در برخی از آثار بر جای مانده از دورهی هخامنشی، همچون نقش برجستهای در ارکلی (در شمالغرب آناطولی) نقش پارچهای در پا زیر یک و نیز در نقش برخی مهرهای یونانی – ایرانی، پوششهایی شبیه چادر امروزی دیده میشود.[3]
برخی مجسّمههای بر جای مانده از دوره اشکانی، زنان را در پوششی شبیه چادر که بر روی عمّامهای قرار گرفته است، نشان میدهد.[4]
ضیاءپور پوشش سر زنان در تصاویر منقوش بر یک بشقاب نقرهای ساسانی را نیز چادر خوانده است.
«پلو تارک» مورّخ یونانی در مورد شرایط ایران در زمان هخامنشیان مینویسد: «هر گاه لازم است زنان ایرانی از خانه خارج شوند و به سفر روند، درون چادرهایی دربسته مینشینند و چادر را بر گردونهای قرار میدهند و حمل مینمایند.»
برخی نتیجه گرفتهاند که استفاده از چنین چادری ویژه توانگران بوده و افراد عادّی جهت رفت و آمد، مشابه کوچکتر آن را بر سر میگرفتهاند و به تدریج ظاهر آن تغییر کرده و به صورت امروزی درآمده، ولی نام چادر همچنان بر آن باقی مانده است.
وجود چادر بعد از اسلام در ایران
چادر که در دوره اسلامی، صرفأ نمونهای از چندگونه پوشاک بود که برای انطباق با معیارهای پوشش اسلامی به کار میرفت، هیچگاه دارای کارکرد، شکل، دوخت و اندازه و حتّی رنگ واحدی نبوده است.
بر پایهی شواهد ادبی، در ایران قبل و بعد از اسلام، چادر هم برای پوشاندن روی یا سر به کار میرفت و هم پوشش سر تا پا بود.
آیا در زمان حضرت فاطمه3 نیز چادر بوده است؟
برای پاسخ دادن به این سؤال که آیا در زمان حضرت فاطمه3 نیز چادر بوده است یا نه، به طرح و بررسی چند روایت میپردازیم:
روایت شده است روزی حضرت علی7 از یک یهودی، مقداری جو به عنوان قرض خواست؛ پس یهودی از او چیزی را به عنوان گرو طلب نمود، امیرالمؤمنین7 یکی از چادرهای حضرت زهرا3 را که از پشم بوده و (تا آن زمان حضرت استفاده نکرده بود) نزد او گرو گذاشت.
یهودی آن چادر را به خانهی خود برد و آن را در یکی از اتاقهای خانهاش گذاشت؛ شب که شد زن آن یهودی به خاطر کاری وارد اتاق شد؛ و با کمال تعجّب نوری را در اتاق دید که تمام آنجا را منوّر کرده است. با عجله به طرف شوهرش دوید و او را از این ماجرا آگاه کرد. یهودی که فراموش کرده بود چادر چه کسی را در خانهی خود نهاده است، با تعجّب تمام به سمت اتاق دوید و خود دید که چگونه نور آن چادر مانند ماه تمام، تمامی خانه را نورانی کرده است. وقتی با نگاهی دوباره مطمئن شد که نور از چادر مبارک آن حضرت ساطع شده است، از خانهی خود خارج شد و به طرف خویشان خود دوید و آنها را از این ماجرا آگاه نمود؛ و زن نیز رفت و خویشان خود را با خبر کرد.
بالاخره هشتاد نفر یهودی در آن خانه جمع شده و آن اعجاز الهی را دیدند و همگی در آن منزل اسلام آوردند.[5]
در روایتی دیگر آمده است: «حضرت آن گاه که برای برای دفاع از حق غصب شدهی خود (باغ فدک) به مجلس ابی بکر میرفت؛ روسری (یا مقنعهی) خود را سر کرد و چادرش را پوشید...»[6]
در جایی دیگر نقل شده است: «وقتی میخواست به طرف خانهی پدرش از منزل خود خارج شود، چادرش را سر نمود و روبندش را انداخت و به طرف منزل پیغمبر9حرکت نمود.»
با توجه به روایات مذکور؛ دانستیم حضرت زهرا3 نیز از «چادر» به «حجاب برتر» و «حجاب کامل» استفاده مینمودند.
جایگاه چادر در قرآن، آیا جلباب همان چادر است؟
«ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها (روسریهای بلند) خود را بر خویش فرو افکنند، این کار برای اینکه (به عفّت و حیا) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است.[7]
جلابیب جمع جلباب است و بر حسب آنچه از گفتار اهل تفسیر و لغت استفاده میشود، پوشاکی است که علاوه بر خمار و روسری، قسمت عمدهی بدن زن را میپوشاند و در واقع لباس بیرونی زن و مخصوص خارج از منزل است.[8]
در کتاب قاموس آمده: جلباب عبارتست از پیراهن و یک جامهی گشاد و بزرگ برای زن که از مِلعفه (ملافه یا پوشش بزرگ همانند چادر) کوچکتر است؛ یا منظور سرپوش مانند ملعفه (چادر) است که زنان به وسیلهی آن، تمام جامههای خود را میپوشانند.[9]
در معنای جلباب 3 نظر وجود دارد که در ادامه بحث ثابت خواهیم کرد منظور از جلباب همان چادر ساده مشکی رنگ است.
1. عدهای میگویند جلباب پوششی سراسری است که از سر تا پایین پا را میپوشاند.
2. عده دیگری مدّعیاند که منظور از جلباب همان مانتو است.
3. گروه سوّم هم آن را روسری پنداشتهاند.
بنابر مشهور اذعان علما، منظور از جلباب همان توضیح مورد اول است که در کتب مختلف به آن تصریح شده است از جمله کتاب «قاموس» که پیشتر به آن اشاره شد.
با این توضیحات ابتدا لازم است تا ادّعای دو گروه دیگر را رد کرده و سپس به ادامه بحث بپردازیم.
واژه چادر همان مخفف چهار دور بوده که به مرور زمان با لفظ «چادر» در عرف شناخته شده و اگر بلاتشبیه یک بانوی مسلمان را همچون خانهای تصور کنیم، لباسهای دیگر همچون دیوار خواهد بود و چادر در نقش درب آن خانه انجام وظیفه میکند. چنانچه میدانیم اگر خانهای درب نداشته باشد، فاقد امنیّت است و مورد دستبرد سارقان قرار خواهد گرفت؛ با این تعریف مانتو میتواند نقش حفاظتی ایفا نماید؟ مضاف بر اینکه در تعریف جلباب دانستیم آن پوششی سراسری است که از سر تا پا را میپوشاند و این تعریف در ماهیّت مانتو مصداق نمییابد.
امّا در جواب آن گروهی که جلباب را به معنای روسری اخذ کردهاند، خواهیم گفت با توجه به آنچه در بالا ذکر شد، این نظر هم مردود است. گذشته از این تفاوت چادر و روسری در قرآن نیز مذکور است؛ در آیه 31 از سوره نور وقتی به روسری اشاره میشود، از آن با لفظ «خُمر» یاد میکند. در صورتی که دانستیم چادر را با لفظ «جلباب» معرفی کرده است.[10]
چادر نماد حجاب برتر
حجاب، احترام به حرمتهای الهی است و چادر (حجاب برتر)
بلهی بلند من است به یکتا معشوق عالم، به خدای مهربانم...
حجاب، مایهی عفّت و عزّت زنان مسلمان و نشانهی حیا و طهارت روح و روان آنان و همانند سدّی در برابر امیال هوسبازان است و چادر به عنوان حجاب برتر، بارزترین نمود حجاب اسلامی، خیمهی عفاف و لباس رزم در مصاف با هوای نفس و علامت پیروزی بر نفس امّاره است که ریشه در قرآن کریم و سیرهی زنان اهلبیت: به ویژه حضرت فاطمهی زهرا3 دارد.
نکتهی قابل ذکر اینکه، رسول اکرم9 چادر را به عنوان یکی از اقلام نوزدهگانه ضروری جهیزیّه برای حضرت زهرا3 قرار داد و این خود نشانهی اهمیّت و فضیلت استفاده از چادر توسط زنان مؤمن و مسلمان است.
زیرا چادر بیش از هر لباسی، حجم و حرکت و انحنای بدن را پوشش داده؛ توجّه مردان نامحرم را به کمترین حدّ خود میرساند. به علاوه بیش از هر جامهای مورد تأیید علمای دین و خار چشم دشمنان اسلام و مورد آماج سخنان زهرآگین استعمارگران و عمّال پلید آنهاست.[11]
گرچه حجاب اسلامی همان پوشش صحیح است و این موضوع با روپوشهای بلند و روسریهایی که سر و گردن را کاملأ بپوشاند تحقق مییابد؛ ولی چادر به عنوان (حجاب برتر) است و اگر به صورت صحیح از آن استفاده شود، قطعأ موجب پوشش کاملتر و برتر خواهد بود.[12]
بنابر فرموده مقام معظّم رهبری که گفتهاند: «چادر بهترین نوع حجاب و نشانهی ملّی ماست.» بسیار به جا و بلکه سزاوار و لازم است که از این حجاب اسلامی و ملّی؛ و از این پوشش برتر که سنگر کامل و بزرگ برای پوشش است، استفاده شود.
همهی جهان حجاب دارد
همهی جهان حجاب دارد، کرهی زمین دارای پوشش است، میوههای تر و تازه دارای پوششاند.
شمشیر نیز داخل غلافش حفظ میشود. قلمِ بدون پوشش جوهرش خشک میشود و فایدهاش از بین میرود. سیب هم اگر پوستهاش گرفته و رها شود، فاسد خواهد شد.
در تعجّبم از مردی که ماشینش را از ترس خطّ و خش افتادن چادر میپوشاند اما دختر یا همسر و یا خواهر خود را بدون پوشش رها میکند.
با وجود اینکه تمام مخلوقات خداوند تبارک و تعالی، هر کدام پوششی دارند، چرا زن که بهترین و لطیفترین مخلوق خالق یکتاست و هر لحظه امکان صدمه دین آن بیشتر میشود، نباید دارای پوشش باشد؟
او که از ارزشش هر چه بگویم کم است؛ او که قلم از نوشتن کرامت و بزرگیاش عاجز است؛ چرا نباید دارای پوشش باشد؟ و چه پوششی برتر از چادر؟ چادری که نسبت جای درّ را به آن دادهاند!
مگر غیر از این است که ارزش زن والاتر از درّ است؟ بنابراین درّ را در جایی جز درون صدف نگهداری نمیکنند؛ پس بانوی من! قدر خود را بدان و هرگز به پوشش کمتر از چادر راضی نشو!
چرا که مقام تو بالاتر از این حرفاست که خود را در برابر چشمان نامحرمان آزاد بگذاری و نباید اجازه دهی آنان به چشم یک کالا به تو بنگرند.
در این جا میخوانیم که یکی از شهیدان نیز زنان و دختران چادری را به غنچهی نهفته در برگ تشبیه کرده است.
شهید حمیدرضا نظام میگوید:
خواهرم، غنچهی نهفته در برگ را نچینند
اگر عمر گل کم است، نهفته باش و همیشه گل بمان
آیا حجاب و چادر محدودیت است
پس از آن که قدر و قیمت چادر و جایگاه ویژهی آن در تعالیم دینی و انسان سازی مشخص شد، عدهای دیگر سر برآورده و بهانه تراشی دیگری را برای نفی استفاده از آن در دستور کار خود قرار میدهند مبنی بر اینکه، چادر دست و پا گیر است و مانع فعّالیّت اجتماعی ایشان میشود.
در پاسخ به این افراد میگوییم آیا منظور از فعّالیّت اجتماعی آن است که بانوی مسلمان در خیابان اقدام به دستفروشی کند و یا در محیطهای مختلط اشتغال داشته باشد؟
این توجیهات مغرضانه هرگز دلیل منطقی به حساب نیامده و از وظیفه شرعی بانوی مسلمان نمیکاهد؛ چه بسا زنان محجّبهای که در مناصب و مشاغل مهمّ اجتماعی؛ حتّی نمایندگی مجلس اشتغال داشته و عفیفانه زندگی میکنند.[13]
رعایت حجاب و پوشش مناسب از سوی زنان؛ یکی از عوامل بسیار مهمّ و تأثیر گذار در سالم سازی جامعه برای فعّالیّتهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و علمی و...است. زنان مسلمان به عنوان نیمی از جامعهی اسلامی، ضمن ایفای مسئولیّت مهمّ و سنگین خود – که همان مدیریّت خانه و تربیت صحیح فرزندان و نیکو شوهرداری است – در سایهی حجاب و حفظ حریم و پرهیز از آرایش و خودنمایی، میتواند در همهی سطوح اجتماعی خصوصأ تعلیم و تربیّت، پزشکی، انتظامی، سیاسی و...به تکاپو و فعّالیّت بپردازد و به رشد و ترقّی و پیشرفت جامعه کمک کند و با رعایت عفّت و سنگینی؛ و وقار در گفتار و رفتار، زمینهی مناسبات ناسالم و آلوده نمودن محیط کار به لذتجوییهای شهوانی را از بین برده، اسباب بازدهی و شکوفایی هر چه بیشتر فعّالیّتها را فراهم سازند.
بنابراین اگر میبینیم دین مقدّس اسلام، برای حضور زن در اجتماع، رعایت ضوابط و قواعدی چون:
پوشش مناسب، حفظ حریم، حرمت مصافحهی زن و مرد نامحرم، پرهیز از آرایش و خودنمایی و... را لازم و واجب دانسته؛ به جهت حفظ ارزش وکرامت و شخصیّت زن و به منظور سالمسازی محیط و تقویّت نیروی کار و بهبود فعّالیّتهای اجتماعی زنان و مردان بوده است.[14]
با توجه به مطالبی که بیان شد، باید اعتراف کنیم که حجاب و چادر، مصونیّت است نه محدودیّت! چادر هیچگاه برای زن، محدودیّتی ایجاد نکرده است، بلکه موجب میشود تا زنان و دختران مسلمان، با امنیّت و آرامش خاطر کامل و بدون هیچ دغدغهای به فعّالیّتهای مؤثّر خود در عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... بپردازد.
در این روزگار شنل قرمزها؛
خوشحالم که آرامش دارم با تکه پارچهای به نام چادر.
آثار و فوائد رعایت حجاب و پوشش دینی چادر
لازم است بعد از شناخت مقام و جایگاه چادر، چند مورد از آثار و فوائد آن را نیز ذکر کنیم:
* بهداشت روانی اجتماع و کاهش هیجانها و التهابات جنسی که سب کاهش عطش سیریناپذیر شهوت است.
* تحکیم خانواده . روابط خانوادگی و برقراری صمیمیّت کامل زوجین.
با رواج بیحجابی و جلوهگری زن ، جوانان مجرّد، ازدواج را نوعی محدودیّت و پایان آزادیهای جنسی خود تلقّی میکنند و افراد متأهّل هر روز در مقایسه خطرناک میان آنچه دارند و ندارند، قرار میگیرند. این مقایسهها آتش هوس را دامن زده و ریشه زندگی را میسوزاند.
در محیطی که حجاب کامل است و شرایط دیگر اسلامی رعایت میشود، دو همسر تعلّق به یکدیگر دارند، احساسات و عواطفشان مخصوص یکدیگر است. ولی در بازار آزاد برهنگی و بیحجابی که عملأ زن به صورت کالای مشترک (لااقل در مرحله غیر آمیزش جنسی) در آمدهاند، دیگر قداست پیمان زناشویی مفهومی نمیتواند داشته باشد.
* استواری اجتماعی و استیفای نیروی کار و فعّالیّت.
دختر و پسری که در محیط کار و دانشگاه تحریک شهوانی شوند، از تمرکز و کارایی آنها کاسته میشود و حکومت شهوت بر اجتماع، سبب هدر رفتن نیروی فکری و کاری است.
* بالا رفتن ارزش واقعی زن و جبران ضعف جسمانی او.
حیا، عفاف و حجاب میتواند در نقش عاطفی او و تأثیرگذاری بر مرد، مؤثّر باشد؛ لباس زن، سبب تقویّت تخیّل و عشق در مرد است و حریم نگهداشتن یکی از وسائل مرموز برای حفظ مقام و موقعیات زن در برابر مرد است.[15]
چرا چادر مشکی
عدّهای مدّعیاند که مشکی مکروه است و سخنان گزاف عدّهای به اصطلاح روانشناس را به ضمیمه آن بدین مضمون که «موجب جلوگیری از رسیدن نور خورشید به پوست شده و کمبود ویتامین D را به ارمغان میآورد، دستاویزی برای دوری از چادر قرار میدهند؛ عدّهای میکوشند با این توجیهات بیپایه و اساس به کمرنگ کردن جایگاه چادر دامن زده و چادرهای رنگی، ساتن و... که متأسّفانه مورد استفادهی برخی از بانوان مسلمان نیز قرار گرفته؛ جایگزین یادگار زهرای اطهر3 کنند؛ همان اتّفاقی که در مورد حجاب دنبال کردند و لباسها روز به روز آب رفت و مانتوها از پایین و بالا، کوتاه و کوتاهتر شد، امروز نیز عدّهای قصد دارند تا ماهیّت و اصالت چادر را دستخوش دگرگونی قرار دهند.
در روایات کراهت 3 چیز برداشته شده که یکی از آنها چادر است و اینکه در بحث روانشناسی چادر گفته شده رنگ مشکی مضرّ است، سخنی نسنجیده و غیر علمی است که اتّفاقأ عکس آن به حقیقت نزدیکتر است. رنگ کشگی دارای متانت و وجاهتی مثال زدنی است که بیننده را دفع میکند به طوری که از ادامه خیره شدن بازمیدارد و این است آن هدف والای چادر مشکی ساده که براستی محدودیّت است، محدودیّتی برای بیمار دلان.[16]
لغت سیاه در عربی به نام «اسود» است که از این کلمه میرسیم به سیادت؛ یعنی رنگ سیاه، رنگ بزرگی و آقایی و سیادت است و به همین علّت، خانهی کعبه را با پرده سیاه رنگ میپوشانند زیرا بزرگی آن را میرساند.
نقل است که آقا امام زمان7 وقتی با بیرق حضرت رسول اکرم9 ظهور میکند، در مورد بیرق اینطور آمده است: پارچهای مخمل، سیاه و چهار گوش.[17]
آقا رسول الله نیز، عمّامهی سیاه خود را 3 بار بر سر گذاشتهاند: 1. زمان خواستگاری حضرت خدیجه3.
2. فتح مکّه. 3. روز عید غدیر؛ یعنی حضرت در 3 نقطهی اوج اسلام از عمّامهی مشکی استفاده کردهاند.
تمام رنگهای دنیا روسیاه میشوند؛ وقتی سیاهی چادرم، قد علم میکند.
چه خوب میدانستند قدیمیترها: بالاتر از سیاهی رنگی نیست...
تنها چادر کافی نیست
اینکه بعضیها چادر سر میکنند ولی از رفتار و گفتار و اعمالشان معلوم است که عفبت و حیا را رعایت نمیکنند، کافی نیست.
دختر چادریها فقط با یک چادر، چادری نمیشوند!
تصور ما این است اگر خانمی چادر سر کند حجاب و عفاف را رعایت کرده است، اما این سادهانگارانه است که عفاف را همان حجاب بدانیم!
حجاب در لغت به معنای ستر، پوشش و حائل آمده است اما عفاف میتواند در رفتار، گفتار، کردار و حتی پندار رخ نمایاند.
حجاب زیرمجموعهای از عفاف است؛ حجاب بهنوعی عفاف در پوشش است.
کسی که چادریست و باحجاب، در برخورد با نامحرم با عشوهگری و طنّازی صحبت میکند، آیا میتوان گفت که او عفاف هم دارد؟ [18]
خانمی که چادر براق و ملی و دانشجویی و...سر میکند و خود همین موجب جذب نگاه نامحرم است چگونه میتواند ادعای عفّت نماید؟!
خانمی که چادریست اما 7 قلم آرایش بر سروصورت او یادآور رنگینکمان 7 رنگ در آسمان است و بوی عطر تنش عقل از سر نامحرمان ربوده، نمیتواند عفیفه باشد.
عدّهای چادر بر دوش میاندازند، عدهای چادر بسر دارند اما آن را به حال خود رها کردهاند...
عدّهای منافق نیز بهعنوان نقاب از چادر استفاده میکنند نه حجاب!
بنابراین، ادّعای ایمان به تنهایی کافی نیست، بلکه اعمال انسان باید گواه بر ایمان او باشد.[19]
چادر مادرمان فاطمه3 حرمت دارد...نه فقط شبیه عبایی بر سرمان بیندازیم و خیالمان راحت که چادری شدیم و محجبّه!
چادر مادرمان فاطمه3 حرمت دارد؛ قاعده، رسم و شرایط دارد. اگر محض اجبار پدر و مادر یا به خاطر قانون ورودی دانشگاه باشد فقط محض ریا، شاید هم زیبایی با کمی آرایش، به ریالی نمیارزد.
چادر مادرمان فاطمه3 شرطش عشق است؛ عشق به حجب و حیا، به نجابت و وفا؛ عشق به چادر زهرا3 که برای تو و امنیّت تو خاکی شد. خون این سیل شهیدان، همهاش با هدف چادر تو ریخته شد.
خواهرم! حرمت این پارچهی مشکی تو، مثل آن پارچهی مشکی کعبه والاست که یادگار زهرا3 است.
نکند چادر او را بر سر کنی امّا روش و منشت مانند زنان غربی شود، نکند چادر بر سر کنی ولی همراه با ناز و ادا و عشوههای ناجور.
وقتی چادرمان را سر کردیم، یک مشت حیا هم داخل جیبمان بگذاریم! مراقب باشیم کولهبار نجابتمان زمین نماند، و اگر خدای ناکرده روزی جیبمان خالی از حیا شد و بار نجابتمان جا ماند، چادرمان را هم کنار بگذاریم! چرا که حرمت دارد این سنگر سیاهِ سادهی سنگین...
در نتیجه افرادی که حجاب اسلامی را به طور صحیح رعایت نمیکنند، و فقط یک چادر بر سر دارند، در روز قیامت از دو جهت مورد بازخواست قرار میگیرند: یکی از جهت رعایت نکردن حجاب درست و دیگری به این علّت که دیگران را نسبت به افراد چادری و باحجاب بدبین کردهاند.
بر این اساس، چادر سر نکردن اینگونه افراد، بهتر از چادری بودن آنان است.
چادر یک امانت است
در نظر داشته باشید چیزی را به عنوان امانت به شما سپردهاند.اوّلین چیزی که به ذهنتان خطور میکند، این است که چگونه و در کجا از آن محافظت کنید. بعد از معلوم شدن جایگاه حفاظت از امانت، با تمام وجود تلاشتان را به کار میگیرید که مبادا آسیبی او را تهدید نکند.
خب، امانت است دیگر! باید همچنان به نگهداری و مراقبت از آن بپردازید تا امانت، همانطور که بود به دست صاحب اصلیاش برسد؛ بدون هیچ کم و کسری؛ و حتّی بدون هیچ خدشهای که بر آن وارد شده باشد. در غیر این صورت شما ضامن خواهید بود و باید جوابگو باشید.
حواسمان باشد! چادری که بر سر داریم، امانت مادرمان زهرا3 است؛ امانتی که پشت در سوخت ولی از سر مبارک ایشان نیفتاد؛ تا لحظات آخر مراقب بود تا مبادا چادر از سرش جدا شود، مبادا بدون چادر در برابر نامحرمان ظاهر گردد؛ در برابر یک مشت نامردان خبیثی که اندکی رحم و مروّت و مردانگی نداشتند.
بنابراین وظیفهی ما در مراقبت از این امانت ارزشمند و گوهر باری که از ایشان به یادگار مانده است، سختتر و سنگینتر میشود تا جایی که باید همانند جانمان از آن محافظت کنیم.
امانت را هر جایی جز روی سر نمیگذارند؛ مگر خداوند نفرموده است که:
إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا...[20]
به گمانم به فکر این روزها بوده است که امانت حضرت زهرا3 بر زمین نماند.
آری، چادری که بر سر داری، همان یادگار و همان امانت است! امانت کسی که در کوچههای بنیهاشم حتّی با سیلیئی که بر صورتش خورد و چشمانش سیاه شد، باز هم نگذاشت چادر از سرش بر زمین بیفتد.
پس قدر حجابت را بدان و چادرت احترام بگذار و از آن به خوبی مراقبت کن تا زمانی که به صاحب اصلیاش برگردانی؛ مبادا روزی که او را ملاقات میکنی، به خاطر کوتاهیهایت شرمنده شوی...
خواهرم! اگر به این باور برسی که این چادر؛ همان چادر است، هرگز از سرت جدا نخواهد شد. پس یادت باشد، هر بار که پای از خانه بیرون میگذاری، گوشهی چادرت را در دست بگیر و آرام زیر لب زمزمه کن:
«هذه امانتکِ یا فاطمه الزهرا»
بانو جان!
این چادر تا برسد به دست تو؛ هم از کوچههای مدینه گذشته، هم از کربلا و هم از بازار شام!
چادرت را در آغوش بگیر و بخواه تا برایت روضه بخواند... او همه را از نزدیک دیده است...!
چادر پیام عاشورا
حضرت زینب3 با تمام وجود، سختیها و ناملایمات کربلا و روز عاشورا را تحمّل کرد تا دین زنده بماند؛ دینی که به خاطرش حاضر شد از جگر گوشههای خود بگذرد و لحظات سخت اسارت را به جان بخرد.
دینی که یکی از مهمّترین ارکان آن، زنده نگهداشتن عفّت و حجاب فاطمی است.
تا جایی حفظ حجاب برای این بانوی بزرگوار مهمّ و ارزشمند بود که با جدّیت و قاطعیّت کامل رو به یزید ملعون کرده و میفرماید:
«آیا این عدالت است که تو زنان و کنیزان خود را پشت پرده بنشانی و دختران رسول خدا9 را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی؟ پوشش آنان را دریدی و روی آنان را گشودی...»(خطبهی حضرت زینب3 در شام)
به راستی که چادر پیام عاشورا بود! مبادا این پیام را به دست فراموشی سپرده و برای حفظ آن تلاش نکنی.
مبادا زحمات حضرت را با کنار گذاشتن چادرت، در یک لحظه به باد دهی، حضرت زینب3 برای حفظش؛ خون دلها خورد
ترس دشمن از حجاب زینب3 است
حفظ چادر، انقلاب زینب3 است
دشمن از چادرت میترسد
دشمن هر روز از یک رنگ میترسد؛ یک روز از لباس سبز سپاه، یک روز از لباس خاکی بسیج، یک روز از سرخی خون شهید، یک روز از جوهر آبی انگشتانمان پس از رأی دادن!
ولی دشمن هر روز از سیاهی چادر تو میترسد، با حجابت مدافع باش! دشمن از چادرت میترسد.
آنان زن را نشانه رفتهاند؛ چون به خوبی میدانند که زن قلب یک خانواده است.
مستر همفر، یک جاسوس انگلیسی در این باره گفته است:
به هر وسیله که شده باید زن مسلمان را از حجاب خارج کرد و بیحجابی را در بین مسلمانان رایج نمود و ابتدا برای فریب آنها، برای اینکه حجاب را کنار بگذارند، باید به آنها تفهیم کرد که چادر مربوط به اسلام نیست.
در جایی دیگر یکی از مشاورین و جاسوسان کاخ سفید در گزارش خود نوشته است:
ما موفّق شدیم چادر مشکی زن ایرانی را به چادر توری و گلدار تبدیل کنیم. چادر توری و گلدار زنان مسلمان را به مانتو تبدیل کنیم! مانتوهای بلند را به مانتوهای رنگین، تنگ و خیلی کوتاه.
و اکنون از حجاب یک زن مسلمان فقط یک روسری مانده است که آن هم به لطف روسریهای لیز به راحتی سُر میخورد و مدام از سر آنها میافتد. آنان از اینکه با نامحرمان ارتباط داشته باشند، شرمنده نیستند. از این شرمندهاند که در محیط نتوانند با نامحرم ارتباط مستقیم برقرار کنند.
اگر ما بتوانیم این روسریها را هم از خانمهای ایرانی بگیریم و آنان را بیشتر به خیابانها بکشانیم، در نهایت زنان ایرانی دیگر فرصتی برای تربیّت فرزندانشان ندارند. آنوقت چیزی از اسلام و انقلاب در ایران باقی نخواهد ماند.
با کمی دقت درمییابیم که تنها راه دشمن برای از بین بردن دین مبین اسلام، دور کردن زنان مسلمان از چادر است.
این تکّه پارچهی سادهی مشکی، آنقدر با اهمّیّت و با ارزش است که دشمنان دین و خدا، برای آن نقشهها کشیدهاند؛ با کمال تأسّف باید بگوییم تقلید از غرب، یکی از مشکلات دیرینهی تعدادی از زنان مسلمان بوده است که بدون کمترین تفکر و تحلیلی از زندگی زن غربی، به او اظهار تمایل کردهاند. خمیر مایهی اصلی این تقلید را جهل و هوس تشکیل میدهد. غرب در برابر گرفتن حجاب زن؛ چیزی به او نداده است، بلکه به دنبال آن ارزشهای دیگر او را ربوده است به گونهای که زن غربی فقیرترین زن عالم است
تیرها بر دل دشمن زده با هر تارش
من محال است که آن را ز سرم بردارم
با چادرت مدافع باش
هر چه که فکر میکنم میبینم: زن که باشی؛ نمیتوانی مثل مدافعان حرم حضرت زینب3 بجنگی و شیهد شوی؛ ولی میشود با چادرت شهیدپروری کنی.
مدافع حرم بودن، تنها با حضور در میدان نبرد جبههها نیست، بلکه با حفظ چادر هم میتوان مدافع حریم حیای حضرت زینب3 و حضرت زهرا3 بود.
اگر چه زنان عصر حاضر نمیتوانند همانند شیر مردانی باشند که از جان و مال و حتّی از خانوادهی خود دست شسته و به دفاع از حرم حضرت زینب3 در برابر تکفیریهای ملعون برخاستهاند؛ امّا میتوانند با حفظ حجاب، از چادر بیبی زینب3 در برابر دشمنان اسلام دفاع کنند.
زنی که با سر کردن چادر، به همه اعلام میکند مدافع یادگار مادر سادات میباشد، با مردانی که در جبهههای نبرد به درجه رفیع شهادت نائل میشوند، نزد خدا برابری میکنند.
آری ما دختران چادری؛ ما مدافعان حجاب، ما وارثان ارثیهی مادر، ما پاسداران خون شهدا، ایستادهایم و دفاع میکنیم. ما ایستادهایم تا پای جان، پای یادگار زهراییمان.
بیدارتر از همیشه زیر علم است***از عفّت او هر چه بگویم کم است
هرچند که در دمشق حاضر نشود***با چادر خود مدافع آن حرم است
شهیدان رفتند تا چادر بماند
ما از تبار فاطمهایم! چادرمان بوی خاک میدهد؛ بوی خاک شلمچه، بوی خاک غریب کانال کمیل!
میدانی چرا؟ آخر، لحظات پایانی عملیات، شهدای لب تشنه، مادر را کنار خود دیدند و با یا زهرا3 گفتن پیروز شدند0 آنها مادر را کنار خود لمس کردند؛ بوی خاک چادرش را... بوی محبّت مادرشان را...
قداست چادر تا جایی بود که مردان پاک خدا، حاضر شدند جان خود را برای حفظ آن بدهند و در وصیّت خود ما را به حفظ و صیانت از یادگار ارزشمند مادرمان سفارش نمودند. برای نمونه به چند وصیّت از شهدا ی بزرگوار اشاره میکنیم:
* شهید رحیم نجفی: خواهرم! محجوب باش و باتقوا، شمایید که دشمن را با چادر سیاهتان و تقوایتان میکُشید. حجاب تو سنگر توست؛ تو از داخل حجاب دشمن را میبینی ولی او تو را نمیبیند.
* شهید عبداللّه محمودی: تو ای خواهر دینی! چادر سیاهی که تو را احاطه کرده است، از خون سرخ من کوبندهتر است.
* شهید محسن جعفرزاده: ای خواهر! قبل از هر چیز استعمار از سیاهی چادر تو میترسد تا سرخی خون من!
* شهید حمید رستمی: به پهلوی شکستهی فاطمهی زهرا3 قسمتان میدهم که حجاب را، حجاب را رعایت کنید.
* شهید سیّد محمّدتقی میر غفوریان: از تمام یخواهرانم میخواهم که حجاب؛ این لباس رزم را حافظ باشند .
همانطور که شهدا سفارش کردهاند؛ باید کاری کنیم تا سرخی خون شهیدان با سیاهی چادرمان، همچنان تازه و پایدار بماند.
خوب است گاهگاهی نیم نگاهی به زیر پایمان انداخته و با خود بیندیشیم که با بیحجابی خود، با کنار گذاشتن ارثیهی مادرمان، پا روی خون کدام شهید گذاشتهایم! و خون کدام شهید است که زیر پای ما رنگ میبازد!
نکند با بیاحترامی به چادر، دل شهیدی را به درد آوریم؛ مبادا آنانی که رفتند تا چادر بماند، از دست ما به سوی آسمان ناله سر دهند؛ قطعأ جواب نالههای آنان با خدا خواهد بود؛ حواست هست؟ به درد آوردن دل مؤمن، عاقبت خوبی ندارد.
در این باره از رسول خدا9 آمده است که فرمود: «کسی که مؤمن را اندوهگین سازد، آنگاه دنیا را به او ببخشد، این بخشش؛ گناه او را جبران نمیکند و پاداش هم ندارد.(بحارالانوار)
چه بسا این مؤمن کسی باشد که نام او در لیست شهیدان ثبت شده باشد.
در عصر حاضر نیز، کسانی به دفاع از حجاب برخاسته و جان خود را در این راه تقدیم اسلام کردهاند؛ شهید علی خلیلیها از این دستهاند.
یکی از شهدای مدافع حرم خطاب به زنان ایرانی گفته بود:
از خواهران میخواهم حجابشان را مثل حضرت زهرا3 رعایت کنند نه مثل حجابهای روز!
چون این حجابها بوی حضرت زهرا3 نمیدهد.[21]
در جای دیگر؛ شهید گمنام مدافع حرم نیز چنین گفته است:
«اینجا همهی مدافعان ایرانی که شهید میشوند به خاطر آن چادری است که روی سر شماهاست!
به هیچ قیمتی از دستش ندهید! اگر لازم شد خونتان را بدهید امّا غیرتتان را هرگز.
یک وصیّت و یک نصیحت به شما میکنم؛ بزرگترین تحقیری که شدید، به یاد غریبی مادرمان حضرت زهرا3 گریه کنید و چادرتان را بر ندارید.»
همسر شهید مدافع حرم؛ مسلم خیزاب زبان به گلایه گشوده و میگوید:
«آیا چادر سر کردن از اصابت گلوله به همسرم و یتیمی فرزندم سختتر است؟ چرا بعضی از مردم رعایت نمیکنند؟ من به خاطر شهادت همسرم گریه نمیکنم ولی به خاطر وضعیّت حجاب جامعه ناراحتم و گریه میکنم. بیحجابی نمک نشناسی مجاهدتهای شهداست.»
کافی است همین را بدانیم و بس... جنگ و مین و ترکش؛ همهاش بهانه بود...
شهیدان فقط خواستند ثابت کنند که چادر در این سرزمین؛ تا بخواهی فدایی دارد!
چادر به حکم عقل
حتی اگر تعالیم دینی و آموزههای اسلامی را کنار گذاشته و نادیده بگیریم؛ مقتضای عقل استفاده از چادر را حکم میکند؛ دو خصیصه ذاتی در نهاد آدمی به ودیعت گذاشته شده و آن جلب منفعت و دفع ضرر است؛ همانطور که شخص عاقل در مواجهه با دو جایزه پنجاه و صد هزار تومانی؛ دوّمی را برمیگزیند – یعنی مبلغ بیشتر – عقل و منطق حکم میکند وقتی حجاب را انتخاب کرد، حجاب برتر را برگزیند – یعنی همان چادر مشکی ساده – همانطور که او راضی نیست هزار تومان از پول خود را به رایگان در اختیار دیگری بگذارد، بایستی عفّت، حیا و پاکدامنی خود را که بزرگترین سرمایه بانوی مسلمان است؛ به رایگان در اختیار دیگران نگذارد.
سخن پایانی:
بانو جان! این را بدان؛ تو که با وقار راه میروی...باد که چادرت را پریشان میکند و
تو دستهایت را نذر مرتب کردنش میکنی...خدا آن بالا، قدح قدح غرور میفروشد به فرشتگانش!
که این بود بندهای که گفتم سجدهاش کنید...
اشرف مخلوقاتم را بنگرید که چه عاشقانه برایم بندگی میکند!
«چادر یعنی»:
چادر یعنی: آنچه پشت در بر سر زهرا3 سوخت ولی از سرش نیفتاد!
چادر یعنی: آنچه با میخ به بدن زهرا3 دوخته شد ولی از سرش نیفتاد!
چادر یعنی: آنچه زهرا3 با یک دستش گرفت که از سرش نیفتد؛ و با یک دستش کمربند علی7 را گرفت که او را نبرند و اگر قرار بود فقط یکی از این دو را بگیرد...حتمأ چادر بود!
چادر یعنی: آنچه ظهر عاشورا بر سر زینب3 سوخت ولی از سرش نیفتاد.
چادر یعنی: زینب3 راضی به تکّهتکّه شدن عباسش شد ولی راضی به دادن نخی از آن نشد!
چادر یعنی: حسین7 در لحظات آخر در گودال فرمود: (حرام زادهها) تا من زندهام سراغ حرمم نروید!
چادر یعنی: شبیهترین حالت یک بانوی شیعه به مادرش زهرای مرضیه3
چادر یعنی: آرمان و هدف امثال شهید خلیلی و 20 هزار شهیدی که برای دفاع از ناموس شیعه، شاهرگ حیاتشان را زیر خنجر دادند؛ ولی راضی به هتّاکی به خواهران دینیشان نشدند...
چادر یعنی: یا فاطمه زهرا!
پسرت مهدی7 تنها نیست! من او را با حجابم تنها نخواهم گذاشت...
چادری هستم و محجّبهام *** دختری از تبار عاشورا
مادرم شد کنیز فاطمه و *** پدرم شد غلام شیر خدا
با اجازه ز مادر سادات *** در حسینیه خادمه شدهام
با توکّل به حضرت زینب *** رهرو راه فاطمه شدهام
چادرم بوی عشق میدهد و *** میوزد عطر گل ز روسریام
ولی هرگز ندیده نامحرم *** عشوهی نابجا و دلبریام
دل نبرده زمن مُد امروز *** دلخوشم بر حجاب دیروزم
در مصاف نگاه آلوده *** شکر لله همیشه پیروزم
من در این شهر پر رنگ و لعاب *** بانویی با وقار و محجوبم
خودنمایی نمیکنم وقتی *** نزد پروردگارم محبوبم
آمده در وصیّت شهدا *** خواهرم خون من هدر نرود
روی مین پیکرم ز هم پاشید *** تا که چادر ز روی سر نرود
کردهام حفظ با حجاب خود *** حرمت رنگ سرخ خون شهید
از سیاهی چادرم گشته رنگ *** رخسار من زلال و سپید
در هیاهوی بیحجابیها *** چادرم را رها نخواهم کرد
ایهاالنّاس! تا نفس دارم ***سنگرم را رها نخواهم کرد!
[1] . سعید وطندوست
[2] . لغت نامهی دهخدا
[3] . محمّد علی داعیالاسلام، فرهنگ نظام
[4] . ابراهیم دسوقی شتا، المعجم الفارس الکبیر
[5] . بحار ج 43 ص 30
[6] . شرح الخبار، ج 3 ص 34
[7] . آیه 59 سوره احزاب
[8] . تفسیر مجمع البیان
[9] . قاموس اللغه، واژهی جلب
[10] . سعید وطندوست
[11] . عطر عفاف ص 177
[12] . حجاب بیانگر شخصیت زن ص 90
[13] . سعید وطندوست
[14] . عطر عفاف ص 105
[15] . برگرفته از اینترنت
[16] . سعید وطندوست
[17] . ملا هوالفتل سیِدبن طاووس، ترجمه نجفی ص 37
[18] . سعید وطندوست، مسلمان شناسنامهای ص 317
[19] . سایت بندگی یا بردگی
[20] . آیه سوره 58 نساء
[21] . شهید محمّدهادی ذوالفقاری