آنارشی، اقتدار و قاعده
آنارشی، اقتدار و قاعده
آنارشی، اقتدار و قاعده
نیکلاس اونف، فرانک اف کلین
ترجمه: سجاد نجفی
فصلنامه مطالعات بین الملل، شماره 33، دوره دوم (ژوئن 1989)، 149 الی 173.
روابط بین الملل و علوم سیاسی بر مبنای مجموعه اصول منتج از مخالفت هابزی با آنارشی و اقتدار شکل گرفته اند. در مقاله حاضر علاوه بر رد این مخالفت، پارادایم های آنارشی و اقتدار که مورد استفاده آن قرار گفته اند نیز رد می شوند. در عوض یک پارادایم مبتنی بر مفهوم قاعده را برای توضیح تقارن های همه جانبه موجود در روابط بین الملل به کار گرفته می شود. از طرفی نشان داده می شود که تفکر اجتماعی جامعه آلمان، از هگل گرفته تا وبر بر مبنای روابط اجتماعی خرد و کلان و بر اساس قواعد و تشکیل قواعد مختلف شکل گرفته است. انواع سه گانه ایدهآل های قواعد وبر باز فرمول بندی شده، رابطه آنها با انواع قواعدی که به صورت مستقل تثبیت شده اند نشان داده می شود و به طور عمومی نیز آنها را به جامعه سیاسی بسط می دهیم. در ادامه با استفاده از پارادیم قاعده به پاکسازی کج فهمی ها و سوءبرداشت های متعدد مفهومی و مفهوم شناختی می پردازیم و ادبیات متاخر و متفاوت روابط بین الملل را به منظور به چالش کشیدن مفهوم آنارشی مورد بررسی قرار می دهیم. در پایان نیز نشان می دهیم که چگونه پاردایم قاعده درک ما را از تقارن های معاصر مانند آنچه که در رابطه میان شوروی و اروپای شرقی یا کشورهای شمال و جنوب می بینیم، تسهیل کرده است.