بازترسیم مرزهای "دولت" و "هویت ملی"
بازترسیم مرزهای "دولت" و "هویت ملی"
بازترسیم مرزهای "دولت" و "هویت ملی":
وارد کردن دیاسپورا درنظریه پردازی رشته روابط بین الملل
نویسندگان : فیونا آدامسون مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی، دانشگاه لندن
مادلین دیمتریوفT دانشگاه کنت درکانتربری
(ژورنال اروپایی روابط بین الملل-2007)
ترجمه: محسن چیت ساز
چکیده : مولفه های ساختاری یک دولت معمولا با هویت ملی آن درهم آمیخته است. با این حال درواقعیت امر، این تصور که مرزهای یک دولت با هویت ملی آن معادل و هم عرض می باشد، مشکل ساز است. بااینکه همواره اینگونه بوده است، تغییرات مربوط به توان بازیگران درنظام بین المللی درزمینه استفاده از فناوریهای ارتباطی و حمل و نقل برای حفظ هویتهای جمعی فراملیتی به نیاز به پژوهشهای تجربی دراین حوزه اشاره دارد. دیاسپورای معاصر توسط یک هویت ملی یا فرهنگی تعریف می شود با این حال به لحاظ منطق های سازمانی و مکانی با دولت- ملت فرق دارد. بامقایسه بسیج دیاسپورا درمورد مختلف درمی یابیم که سرمایه گذاران سیاسی و نخبگان دولتی ازرویه های دیاسپورایی تشکیل هویت به عنوان ابزاری برای تولید حمایت اقتصادی و سیاسی دراقتصاد جهانی که به طور رو به افزایشی همگراتر می شود، استفاده می کنند. این نکته به عدم تداوم و تمایزنظام دولتی که به صورت سرزمینی تعریف شده با رویه های غیرسرزمینی تشکیل هویت جمعی اشاره دارد.
واژگان کلیدی: سازه انگاری، دیاسپورا، قبرسی- یونانی، هویت، کردها، ملی گرایی