در روز دوم از سیزدهمین جشنواره سینماحقیقت مستندهای بخش های ملی، بین الملل، آوینی و کارآفرینی اکران و مورد توجه مخاطین سینمای مستند قرار گرفت.
در متن زیر به مستندهای کارواش، خط بغض و نت های مسی یک رویا میپردازیم.
کارواش (محسن سخا/ مسابقه ملی)
مستند کارواش درست جایی به پایان میرسد که میتوانست نقطه آغاز جذابی برای یک فیلم مستند باشد؛ زوجی پس از رها ساختن حیوان خانگی خود، به صورت توافقی از یکدیگر جدا میشوند. اما فیلم تنها برشی از زندگی این زوج را نشان میدهد که برای نگهداری از حیوانات با یکدیگر اختلافاتی دارند. کارگردان بنای آن دارد تا علاقه زن را برای مراقبت از حیوانات آسیبدیده نمایش دهد، اما فیلم در حد این ایده باقی میماند و از آن فراتر نمیرود.
بنابراین کارواش به علت انتخاب یک ایده کممایه به مستندی خنثی تبدیل میشود. یکی از موضوعات مهم مطرح شده در این فیلم بررسی حمایت سازمان منابع طبیعی استان محل زندگی زوج است که فیلم نگاهی گذرا به آن دارد و به سرعت رهایش میکند. حال آنکه این موضوع میتوانست محملی برای طرح کشمکش میان زوج جوان و سازمان مربوطه باشد که در پی کاغذبازیهای آن خبری از حمایت از دوستداران حیوانات و محیطزیست نیست. کارواش اگرچه سوژه جذابی (زوج جوان حامی حیوانات) را برای ساخت فیلم در دست داشته اما با انتخاب نادرست ایده مرکزی شانس تبدیل شدن به یک مستند تماشایی را از دست داده است.
خط بغض (مختار عبداللهی/ مسابقه ملی)
ایده سفر برای دریافت حقیقت و یافتن پرسش ذهنی همواره در سینمای داستانی و مستند ایدهای پرکشش است که ساختار شکلیافته بر اساس آن قدمتی به اندازه تاریح سینما دارد. خط بغض روایت سفر مردی ایتالیایی به ایران است، برای دیدن محل فوت پدرش. پدر او در یک کمپ استخراج نفت به عنوان مهندس در دهه ۴۰ مشغول به کار بوده است و طی یک سانحه ریزش بهمن درمیگذرد.
پسر که به واسطه یادداشتهای پدرش ایران را میشناخته حال به همراه دخترش پا در راه گذاشته است تا اینبار ایران را از دریچه چشمان خود بنگرد. فیلم با پرسش ذهنی و تصمیم شخصی مرد آغاز میشود. بنابراین راوی مستند مرد است، اما فیلم به یکباره بدون دلیل متنی روایت و ذهنیت دختر را نیز وارد میکند. این تغییر مسیر از مرد به عنوان شخصیت و سوژه اصلی به دختر سبب ایجاد پراکندگی و عدم انسجام فرم روایی در فیلم میشود. خط بغض چندین مصاحبه دارد که علت ساختاری مصاحبهها و ارتباط مصاحبهشونده با موضوع فیلم مشخص نیست.
کارگردان تنها قصد داشته است تا واکنش مردم بومی محل را نسبت به حضور مسافران ایتالیایی نشان دهد، اما نتوانسته این موضوع را در دل ساختار روایی فیلم به درستی قرار دهد. بنابراین این بخش همچون وصله ناجور تنها برای گرفتن خنده از تماشاگر کارکرد مییابد. به نظر میرسد اغلب مستندهای جشنواره از عدم تمرکز بر یک ایده مرکزی آسیب دیدهاند. پراکندگی و تنوع موضوعات مطرح شده در فیلمها آنها را نه به آثاری چند صدایی که به فیلمهایی پرگو، شعاری و غیرمنسجم تبدیل میکند.
نتهای مسی یک رویا (رضا فرهمند/ مسابقه ملی)
نتهای مسی یک رویا با تصاویری آغاز میشود که خود به تنهایی میتوانند قاب عکسهایی تماشایی باشند، نه از حیث نمایش زیبایی بلکه از حیث زیبایی شناسی زشتی! این فیلم مستندی استاندارد است که تا روز دوم جشنواره میتوان آن را غنیمتی به حساب آورد. پلانهای حسابشده کارگردان، بهرهگیری از نماهای قابدرقابی که از دل لوکیشن فیلم میآیند و نه صرفاً از تحمیل زیباییشناناسانه فیلمبرداری، قرینگی نمای آغاز و پایان فیلم و استفاده از رنگ در دل فضای ماتم زده و جنگزده شهرکی که قربانی حملات داعش است.
علاوه بر نقاط قوت فیلم در فرم بصری، سوژه جذاب آن نیز روایتی متفاوت از جنگ دارد. تلاش چند نوجوان جهت برگزاری کنسرت در خرابههای شهرک برای شاد کردن دل مردم جنگزده سرزمینشان. بچهها در حین فراهم آوردن تدارکات کنسرت تلاش میکنند تا مشکل خانوادگی دوستان خود را نیز حل کنند. کارگردان اگرچه در پرداخت این بخش، موضوع اصلی (تلاش برای برگزاری کنسرت) را رها میکند و به ریتم فیلم آسیب میزند، اما به سرعت آن را ترمیم میکند و تا انتها به آن وفادرا میماند.
“رضا فرهمند” با انتخاب سوژهای بکر در یک فضای جنگزده، موسیقی را بیواسطه به دل فیلم خود فراخوانده و لحظاتی طربناک را در یک مستند ضدجنگ پدید آورده است. امید، کنشمندی و پویایی گروه نوجوان فیلم جنگ را به حاشیه میراند و بدون نمایش مستقیم عوارض آن، زیرمتنی به غایت هولناک را از دل جستوخیزهای کودکانه و گاه نماهایی گذرا از وضعیت زندگی آنها، نشان میدهد. فرهمند در طراحی تیتراژ نیز به محتوای کودکانه فیلم وفادار مانده و گرافیک آن را همچون مشقهای کودکان طراحی کرده است.
فیلم حکایت از آن دارد که بچهها به دلیل سلطه داعش نمیتوانند به مدرسه بروند. چراکه داعش درصدد جذب آنهاست. بنابراین نوع طراحی گرافیک تیتراژ در ارتباط با این محتوا، معنا مییابد. نتهای مسی یک رویا پسربچهای به نام “مَلّوک” را از گروه نوجوانان به عنوان راوی و شحصیت اصلی انتخاب میکند و به درستی همراه با او ادامه میدهد. این ابتداییترین عنصر ساختار روایت یک فیلم است که میتوان گفت فقدان آن آفت برخی از فیلمهای حاضر در سیزدهمین جشنواره سینما حقیقت است.
کپی برداری و نقل این مطلب تنها با ذکر نام بلاگ سینمامارکت جایز می باشد.
مطالب برگزیده...
ما را در سایت مطالب برگزیده دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : جواد رمضانی بازدید : 395 تاريخ : پنجشنبه 21 آذر 1398 ساعت: 14:05