من می توانم تو را دوست داشته یا ازتو متنفر باشم، من میتوانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم، چرا که من یک انسانم، و اینها صفات انسانی است و تو هم به یاد داشته باش : من نباید چیزی باشم که تو میخواهی ، من را خودم از خودم ساختهام، تو را دیگری باید برایت بسازد و تو هم به یاد داشته باش منی که من از خود ساختهام، آمال من است ، تویی که تو از من می سازی آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند. لیاقت انسانها کیفیت زندگی را تعیین میکند نه آرزوهایشان و من متعهد نیستم که چیزی باشم که تو میخواهی و تو هم میتوانی انتخاب کنی که من را میخواهی یا نه ولی نمیتوانی انتخاب کنی که از من چه میخواهی . میتوانی دوستم داشته باشی همین گونه که هستم، و من هم. میتوانی از من متنفر باشی بیهیچ دلیلی و من هم ، چرا که ما هر دو انسانیم. این جهان مملو از انسانهاست ، پس این جهان میتواند هر لحظه مالک احساسی جدید باشد. تو نمیتوانی برایم به قضاوت بنشینی و حکمی صادر کنی و من هم، قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروی ماورایی خداوندگار است. دوستانم مرا همین گونه پیدا می کنند و میستایند، حسودان از من متنفرند ولی باز میستایند، دشمنانم کمر به نابودیم بستهاند و همچنان میستایندم، چرا که من اگر قابل ستایش نباشم نه دوستی خواهم داشت، نه حسودی و نه دشمنی و نه حتا رقیبی، من قابل ستایشم، و تو هم...
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |