پاي چشمم لنگ شد
پاي چشمم لنگ شد
ديشب تا دير وقت بيدار بودم داشتم فكر ميكردم به خيلي چيزا به حرفي كه بايد به داداشم بزنم يا نه؟به اينكه اصلا چرا بهش پيام دادم؟؟؟چرا فكر كردم بايد بهش بگم؟
به دعوايي كه سر شب شده بودو واژه هاي سخيفي كه شنيده بودم...تا ساعت3و ربع هركار كردم خوابم نبرد صبح خيلي دير بيدار شدم چهارتا تماس از دوتا مشتري مثل جن زدها پريدم بالا و درست در همون لحظه كه اومدم پاشم آرنجم رفت رو دسته هاي عينكم و جفتش شيكست
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |