پاسخ " نگاهی به نقشه ی خاورمیانه" نامه ای از "تهران"به نامه ای از "لندن"
پاسخ " نگاهی به نقشه ی خاورمیانه" نامه ای از "تهران"به نامه ای از "لندن"
هو الحقّ
«اَللّهُمَّ شَرِّفنا بِشِرافَتِ القُرآنَ و العِتره» «درد دلِ تمدّن ها!»
به رَغمِ مدّعیانی که منع عشق کنند جمالِ چهره ی تو حجّتِ موجّهِ ماست«حا فظ»
گر چَشمِ دل بر آن مَهِ آیینه رو کُنی سیرِ جهان در آینه ی رویِ او کُنی
خاک سیه مباش که کس بر نگیردَت آیینه شو که خدمتِ آن ماهرو کُنی «سایه»
راستی کن که راستان رستند در جهان راستان قوی دستند «اوحدی مراغه ای»
شکرِ نعمت ، نعمتت افزون کند کُـفر نعمت از کـفَت بیرون کـند
لطـف حـق بـا تـو مـداراهـا کنـد چونکـه از حـد بگـذرد رسـوا کند
نصــرُ مِـنَ الله و فتـحٌ قـریب چشماتو باز کن ندهندت فریب
پاسخ " نگاهی به نقشه ی خاورمیانه"
نامه ای از "تهران"به نامه ای از "لندن"
با سلام و عرض احترام و احوالپرسی از استاد عزیز " علیزاده طوسی " و نیمه بهتر ایشان .
استاد محترم در نامه ی شماره 497 خود توجّه خویش را به کشورهای حوزه ی جغرافیایی با نام " خاورمیانه " معطوف ساختند ، که به شرح زیر است ؛
مصر ، ایران ، ترکیه ، عراق ، عربستان خاندان سعودی ، یمن ، سوریه ، امارات متّحده عربی ، اسرائیل ، اردن خاندان هاشمی ، فلسطین ، لبنان ، عمان ، کویت ، قطر ، بحرین و قبرس سپس اشاره فرمودند که " خوب بود اگر کشورهای قرقیزستان ،ازبکستان ، ترکمنستان ، تاجیکستان ، افغانستان و جمهوری آذربایجان را هم که از خیلی جهات با آن 17 کشور مذکور خصوصیّات مشترک دارند ، جزو خاورمیانه به حساب میآوردند . "
البتّه پس از فروپاشی " اتّحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی " این کشورها به استثنای " افغانستان" مستقل شدند و تا حدودی بر اثر ارتباط سیستماتیک با نظام حکومتی "شوروی سوسیالیستی" از مبانی فکری و اندیشه ی فلسفی غربی بیبهره نبوده اند . لذا عدم توسعه ی اقتصادی و تکنولوژیکی کامل در کشورهای مذکور به واسطه ی تبعیضی بوده که رهبرانِ "شوروی سوسیالیستی" مابین نقاطِ تحت سلطه ی خود قائل شده بودند .
با عرض معذرت باید بگویم که ، اینقدر عصر " خردگرایی و روشنگری " را به رُخِ مخاطبانِ خود نکشید . حاصل این همه به اصطلاح خردگرایی در پیش چشمان ما و شماست ! زمستان تمدّن غرب هم رو به انتها است !
در قسمتی از این نامه استاد عزیز مرقوم فرمودند که ؛ " قافله سالار های بزرگ این " کوچ" عظیم فرهنگی ، منزل به منزل عقل و ایمان مردم را از هفت خوان وحشتانگیز و خطر خیز و خون ریز متولّیانِ کلیسا ها و متصدّیانِ حکومتها گذراندند و به سرمنزل مقصود در قرن نوزدهم رساندند . " عجب سرمنزل مقصودی !
استاد عزیز ، تند میروید ! " حسرت خاورمیانهای " یعنی چه ؟ !
خجالت برای چی ؟ ! خاورمیانهای ها خجالت بکشند که باعث و بانیِ دو جنگ احمقانه و خانمانسوز اوّل و دوم جهانی نبوده اند ؟ ! و هماکنون نیز نقشه ریزِ فتنهها و آشوب های سرتاسر گیتی نیستند ؟ !
قیاس آن سه فیلسوف اروپایی با آن سه عالِمِ دینیِ ایرانی مع الفارق است . لیکن اکنون اندکی به توضیح مواضع آنان مشغول میشویم ؛
" باروخ اسپینوزا " از یهودیان هلندی بود که به دیانت " عیسی مسیح " علیه السّلام پیوست و تحت تأثیر مبانی فکریِ فلاسفه ی مسیحی در دوره ی قرون وسطی و برخی فلاسفه ی اسلامی و یونانی فلسفه ی وحدت وجودیِ خود را پی نهاد. بسیاری مابین فلسفه ی او و "دکارت " مشترکاتی را قائل شدهاند .
حال چگونه فلسفه ی " اسپینوزا " ضد کلیسا و سازنده ی وضع موجود در اروپا و غرب شده است ، جای تعجّب دارد . وضع موجودِ تمدّن غرب با آموزههای " اسپینوزا " در تضّاد کامل است ! ( یعنی راهنمایی های وی را زیر پا نهاده اند . )
" گئورگ ویلهلم فردریک هِگِل" متّهم است که اندیشه ی فلسفی او خشن و نژادپرستانه بوده ، موجبِ اتّکالِ حاکمانِ آلمانی به فلسفه ی او در ساختار جنگطلبانه ی ایشان و ظهور "رایش سوم" و به قدرت رسیدن "هیتلر" در آلمانِ آتشافروز جنگ جهانی دوم بوده است .
دشواری فهم مطالب فلسفی " هِگِل " تا آنجاست که میگویند ؛ " شخصی معنی عباراتی از بیانات " هِگِل " را از او پرسید . پس از تأمّل " هِگِل " جواب داد ؛ وقتی که این عبارت را مینوشتم من و خدا هر دو میفهمیدیم . اما اکنون تنها خدا میفهمد ! "
به عقیده ی این حقیر جالبترین بیان در وحدت وجودِ هِگِلی مسئله ی تحوّل است . یعنی حقیقتِ حالِ وجود همانا بودن نیست ، بلکه گردیدن و شدن است .
" فردریش ویلهلم نیچه " زاده ی پروس در سال 1844 میلادی بود . مریدان او سعی داشتند تا از اندیشه ی او انجیلی بسازند و آن را گسترش دهند ! لیکن اندیشه ی فلسفی او در امور اجتماعی و فرهنگی وی را دشمن دموکراسی و طرفدار چیزی شبیه نازیسم معرّفی می کند ! او انهدام قریبالوقوع تمدّن غرب را تشخیص داده بود .
او سعی دارد که به عنوان یک خدا ناباورِ تندرو با تمام نیرو با نفوذ ایمانِ دینی ستیز کُنَد . در نهایت گوناگونی نظریات او در تمامی موارد یک " نیست انگاریِ " خطرناکِ منجر به جنون را در عقاید "نیچه" به ظهور میرساند . و لابُد این همان خرد گرایی و روشنگریِ حسرت آمیزِ مورد ادعای استاد عزیز پس از رُنسانس است !
" مرحوم محمّد باقر مجلسی" جهد و کوشش خود را مصروف جمعآوری تمامی احادیث و روایات مأثور از ائمّه ی معصومین علیهمالسّلام کرد . به جز اندکی نمونههای ضعیف ، بیش از 90 درصد آنها " ثقه" هستند به توصیه ی ائمّه ی معصومین علیهم السّلام روایات مأثور و منقول از "ما" را با محک " قرآن مجید " بسنجید ، چنانکه همخوانی نداشته باشد ، به دیوار بزنید ! ( پس روایات صحیح مفید فایده هستند . )
بهترین روشِ تربیتی و انتقال فرهنگ اسلامی از نسلی به نسلهای بعدی ، آن هم در آن شرایط ناگوار ظرف قرون اخیر تنها از طریق ادعیّه ی دقیقِ و شریفِ امکانپذیر شد .
لذا آنان که ادعای روشنفکری دارند و بدون مطالعه ی متون مذکور و ادعیّه ی مزبور همزمان با نوازش پشت گوششان شروع به تمسخر آثار مرحوم مجلسی میکنند ، فیالواقع خود را از فواید کثیر این متون اصیل محروم میسازند و بار گناه منحرف کردنِ اعتقادات بخشی از جامعه (ضُعَفا) را به دوش میکشند !
"حاج ملّا هادی سبزواری" توان و اقتدار فلسفه ی اسلامی را از طریق شرح منظومه ی خود که در واقع تلخیصی منظم از اَسفارِ "صدر المتألّهین شیرازی" معروف به "ملّا صدرا" می باشد ، دوچندان کرده است . این بدایع منطقی و صنایع فلسفی و حِکمی بههیچوجه خلقالسّاعه به وجود نیامدهاند . برمبنای پشتوانهای از آثار پیشینیِ اَسلافِ دانشمند و مسلمان پدیدار شده اند .
جالب اینجاست که پس از رُنسانس دانشمندان اروپایی از منابع علمی، منطقی و فلسفی تمدّن اسلامی بهره جستند و این از برکات شیوه ی تعلیم و تعلّم سفارش شده در فرهنگ اسلامی است که محدودیّت و مسدودیّتی ندارد !
مرحوم " شیخ فضلالله نوری " وجه المُصالحه ی تحقّق جریان مشروطیت در ایران شد ! واقعه ی بدار آویخته شدنِ وی بههیچوجه در فرهنگ ایرانیان مسبوقِ به سابقه نبوده است . لذا این حادثه ی شوم و تلخ نشان میدهد که دست اَجانبِ غربی و استعماری در کار بوده ، شیوه ی حوادث و وقایع کاملاً غربی و غیر ایرانی بوده است !
پیشرفتهای ادعایی استاد عزیز پس از رُنسانس به جز اندکی تماماً و نهایتاً در جهت بسط و توسعه شرور در سطح زمین به کار رفته است ! ملاک امر ، بهتر خوردن و بهتر تخلیه کردن و فلان و فلان نیست ! بلکه وسعت و توسعه ی شرف و شعور در میان آدمیان است که وجدانهای بیدار در گوشه و کنار جهان شاهد صدیقی بر این مدعّاست .
گاوان و خران بار بردار www.facebook.com/positiveknowledge14 اهل قلم و اهل فلسفه
به زآدمیان مردم آزار Positiveknowledge.blogfa.com مهرداد رضوی "گلستان سعدی" 30 اردیبهشت ماه 1395 19May 2016