در چشم باد
در چشم باد
خسته از خستگیای این دل وا مونده
خسته از تو که خیالت پیش من جا مونده
خسته از تو که خیالت پیش من جا مونده
خسته از پرسه تو شهری، که همش آواره
بی تو زیر آسمونی که یه بند می باره
تو چجوری غم این خستگی از یادت رفت
حسرت روزای رفته، همه از آهت رفت
من چجوری به تو و عطر تو بیمار شدم
تو که رفتی عطر بارون شب همراهت رفت
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |