باز دوباره تو فامیل ولوله شده آبجیمو عمل کردن ازونطرف دامادمونم بستری شده مامانم اینام بیچاره ها وسط این دو سرگردونن مادرشوهرم از پله ها افتاده پاش شکسته امیر امروز رفت ارومیه نوبت دکترش بود شکر خدا کامل خوب شده اینبار رفته دیگه دکترم تایید کنه...
چند وقتیه میخام برم خیاطی یه پارچه دارم بدن مانتو تابستونی بدوزه ولی اصلا وقت نمیکنم ینی کسی نیس از نورایی نگهداری کنه خلاصه این روزا عجییییب سرمون شلوغه
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |