ورق جدید فوتبال ایران با همان صحفه قبل!
ورق جدید فوتبال ایران با همان صحفه قبل!
چهره جدیدی در تاج فوتبال ایران میبینیم؟!
پس از تحمل هشت ساله لبخندهای عذاب آور کفاشیان در فوتبال ایران، بهرشکل دوران ریاست او در فدراسیون فوتبال به اتمام رسید و هرچند او در این فدراسیون باقی ماند ولی حالا باید منتظر دوران جدیدی با مهدی تاج در راس فدراسیون برای فوتبال کشور باشیم.
بهرشکل هر اندازه هم که از دست کفاشیان عذاب کشیده باشیم، نباید فراموش کنیم که یک صعود به جام جهانی، آمدن کیروش به فوتبال ایران و حمایت سفت و سخت از او و منظم شدن بازی های لیگ فوتبال ایران چه در لیگ یک و چه در لیگ برتر در زمان او اتفاق افتاد ولی با توجه به حجم کارهای سیاهی که در دوران مدیریت او در فوتبال ایران رخ داد، سبب میشود که آبهای پاشیده شده به پشت سر علی آقای خنده رو برای بدرقه خیلی کم باشد.
این کارهای سیاه از بیانضباطیهای شدید مالی گرفته تا مسائل پشت پرده فوتبال که هیچگاه در این فدراسیون حل که نشد هیچ، حتی بر آنها دامن هم زده شد موجب میشود که علی رغم آن اتفاقات خوب، بازهم فدراسیون کفاشیان نمره قبولی بالایی نگیرد و همه امیدوار بودند که با برگزاری انتخابات جدید که البته علی آقا حق شرکت در آن را نداشت، فصل جدیدی برای فوتبال ایران ورق بخورد.
اما عدم شرکت افراد مقبول در جامعه ورزش نظیر صفایی فراهانی، مهرعلیزاده و دادکان در این انتخابات و همچنین حضور نامزدهایی که خیلی تفاوت آشکار با یکدیگر نداشتند همانند تاج، عزیزمحمدی و آجرلو، سبب شد که خیلی چشم روشنی در این انتخابات برای اهالی فوتبال آب نخورد.
در نهایت با انتخاب تاج و باقی ماندن کفاشیان به عنوان نایب رئیس فدراسیون، خیلی ها معتقدند که با وجود این انتخابات پر سروصدا، آب از آب در فدراسیون فوتبال تکان نخورده است و پاشنه فوتبال ایران همچنان بر همان روال سابق می چرخد.
تاج که در فوتبال ایران چهره کاملا شناخته شده ایست و حداقل در شروع کارش تفاوت اساسی از نظر شناخت فوتبالی، با کفاشیان هشت سال قبل دارد که تازه بر این صندلی نشسته بود، البته از چهره های فوق العاده محبوب فوتبال ایران نیست که خیلی ها را از آمدن خود خوشحال کند. به خصوص اینکه خیلی ها عملا اتفاق تازه ای در راس مدیریت فوتبال ایران از بابت این موضوع ارزیابی نمی کنند.
همینکه به محض انتخاب تاج به سمت ریاست فدراسیون، خیلی ها این ماجرا را به سود تیم های اصفهانی و قویتر شدن باند اصفهانی فدراسیون ارزیابی میکنند، یعنی اینکه آقای تارج کار بسیار سختی برای تغییر افکار عمومی نسبت به خود در همین سال پیش رو دارد.
البته با دلایلی هم می توان منتظر رخ داد اتفاقات جدید در فوتبال ایران بود و منتظر بود تاج با همان سیاست اصفهانی که در نهایت او را به صدر مدیریت فوتبال ایران رساند، تفاوتها و فکرهای خود را نیز در این فدراسیون به کرسی بنشاند.
میان مدیریت تاج و کفاشیان میتوان اختلافات فاحش را ارزیابی کرد... اختلافاتی که دلایل متعددی میتوان برای آن برشمرد...
اول؛ مهدی تاج هیچگاه زیر سایه فردی نبوده و همیشه «استقلال» خودش را به رخ کشیده. او همیشه سازمان لیگ را جدا از فدراسیون میدانست. قطعا نخستین رویکرد او، جدا کردن مسیر فدراسیون از تصمیمات کفاشیان است تا هم وزارت را قانع کند و هم جامعه را نسبت به فدراسیونش خوشبین. از سوی دیگر نایبرییس اول پیشین برای نایب رییسی دوم انتخاب نشد و در حرکتی سازماندهی شده برای تضعیف موقعیت تاج ،رای سفید به صندوق انداخته شد.
دوم؛ مهدی تاج اگرچه تا دو هفته قبل، هماهنگ با علی کفاشیان بود اما در همین دو هفته، بیشتر از سه بار با وزیر ورزش- مخالف سرسخت در این یکسال- جلسه داشت و بارها در مصاحبههایش از نقش وزارت در فوتبال گفت. تاج اگرچه به آرای کفاشیان نیاز داشت اما با هوشمندی از «وابستگی کفاشیان به حضورش»، همزمان با دو گروه دیگر هم کنار آمد. اولی شهابالدین عزیزیخادم که ماهها قبل کار تیمی را در دستور کار داشتند و تاج و البته آجورلو در مناظرههای تلویزیونی به این ماجرا اعتراف داشتند و رییس «امروز» فدراسیون در برنامه ٩٠، با زیرکی و نام بردن از او، توافق پنهان را آشکار ساخت. از سوی دیگر تاج با وزارت هم کنار آمد تا در عین ناباوری، ٥٠ رای را در سبد آرای خود ببیند.
سوم؛ ترکیب هیاترییسه دستخوش تغییرات جدی شده و دیگر زیر سایه خواستههای کفاشیان قرار ندارد. شیعی،اصفهانیان، طالقانی، بهاروند، ممبینی و احتمالا قنبرزاده، از اعضای اصلی تیمی هستند که ماهها برای پیروزی با عزیزیخادم همراه بودند. آنها قطعا در نخستین گام به دنبال «اصلاحات اساسی» در ساختار فدراسیون هستند و تصمیماتی، خلاف رویه گذشته و خواستههای رییس سابق را در دستور کار قرار میدهند.
چهارم؛ بین مدیریت کفاشیان و مدیریت مهدی تاج، تفاوتهای پارادایمی بسیاری وجود دارد و این تفاوتها مانع آن میشود که حتی به صورت صوری هم بستر مدل پوتین-مدودف در فدراسیون فوتبال فراهم شود و حتی اگر به مصاحبه آجورلو استناد شود، خاستگاه سیاسی کفاشیان با تاج تفاوت دولت قبلی و حاضر است.
پنجم؛ شرایط و موقعیت نمونههای مورد اشاره در دو کشور کاملا متفاوت است و برای همین میتوان این نظریه را به راحتی رد کرد. پوتین در شرایطی به معرفی مدودف و حمایت تمامقد از وی پرداخت که وضعیت اقتصادی و سیاسی روسیه تا حد زیادی به ثبات و بهبود نسبی رسیده بود و دوران پوتین به عنوان عصر احیای روسیه قدرتمند معروف شد اما فدراسیون ایران در پایینترین سطح محبوبیت و از لحاظ پذیرش جامعه، دولت و حکومت، در ناامیدانهترین وضعیت قرار دارد. فدراسیونی که درآمد ندارد و هیچ فردی راضی به ادامه فعالیت کفاشیان نبود.
به عنوان جمعبندی باید گفت که طرح این مساله در انتخابات نباید چندان مورد اعتنای رسانهای قرار گیرد، چراکه بهخاطر دلایل عدیدهای که بخشی از آن منتشر شد، اساسا زمینه تحقق چنین امکانی در فوتبال وجود ندارد و چهبسا عمر مدیریتی کفاشیان در پست تازه، به اندازه چهارسال ریاست تاج هم نباشد. اتفاقی که بارها برای آیتاللهی، بهروان، شجاعی و محمدنبی در فدراسیون کفاشیان افتاد و رییس گذشته برای ادامه حیات مدیریتیاش مجبور به قربانی کردن نوابرییس و دبیرکلش شد. از سوی دیگر به نظر میرسد طرح این مساله به عنوان تاکتیک رییس قبلی باشد تا هم بتواند همچنان فضای رسانهای را بهنفع خودش در آینده بهخاطر موضوع گزارش کمیسیون اصل ٩٠ نگه دارد و هم هر فعالیت دوران مدیریت تاج را به نام خودش مصادره کند. مسالهای که باید در آینده مورد قضاوت دقیقتری قرار گیرد.