تنهای تنهای تنها مثل مس
تنهای تنهای تنها مثل مس
یکی یکدانه زیر فشار همه!
معمولا به درگیری های همیشگی در این مقطع فصل در باشگاه مس کرمان عادت کرده ایم....درگیری تلخی که امسال مشخص شده است در خود کرمان انگشت ها به چه عظمت در چشم آن رفته است!!
این همه سیلی در گوش مس زدن دقیقا یک علت خیلی بزرگ دارد و آن این است که باشگاه صنعت مس دقیقا به مثابه تک فرزندی در یک خانواده شده است که علاوه بر پدر و مادر خود، دایی، عمو، خاله، همسایه، بی سایه و... اطرافش در داغ نداشتن فرزند خود، ادعای بزرگتری برای او دارند و همه درصدد هستند بزرگی خود را بر سر این فرزند تک در کرمان پیدا کنند...
باشگاه مس تا زمانی که تنهای تنهای تنها در ورزش این کرمان باشد، نه خودش می تواند راه را از چاه تشخیص دهد و نه همه آن هایی که می خواهند برایش بزرگتری کنند می توانند به درستی دستش را بگیرند...
همین تغییر متوالی مدیران عاملش آن هم در کمترین بازه زمانی, اتفاقی نیست که به عنوان یک رکورد مثبت برای یک مجموعه ثبت شود و همه این تغییرات بهرحال تبعات خاص خود را دارد که می تواند یک مجموعه را از رسیدن به اهداف خود دور کند.
جالب اینکه همه مدیران عاملی که از سمت خود در مس استعفا دادند، فصل مشترکی داشتند و آن این بود که فضای کار راحت در پشت میز باشگاه مس در اختیار آن ها قرار ندارد و فشار جانبی برروی آن ها به حدی هست که در نهایت منجر به این شود که برای گذر از این سمت استعفای خود را امضا کنند.
شاید در نگاه اول تصور شود این فشار از ناحیه بالا دست مس یعنی شرکت مس به عنوان متولی اصلی این باشگاه وارد می شود کما اینکه با اقدامات شرکت درسال های گذشته این مسئله کاملا در باشگاه مس نمود داشت. همانطور که مقامات شرکت مس عملا برای تیم فوتبال خود مربی انتخاب می کردند و مثلا امر می کردند صمد مرفاوی به جای حمید استیلی سرمربی مس شود و یا مجتبی تقوی امر شده رئیس شرکت مس بر مدیر عامل باشگاه می شد و یا اینکه رئیس هیات مدیره باشگاه به جای مدیر عامل خود با بازیکنان مد نظرش قرارداد امضا کند و تیم ببندد که این مسئله در هیچ کجای دنیا نظیری نداشت غیر از باشگاه مس کرمان...
اما تقریبا سه سالی هست که رویه شرکت مس در برابر باشگاه خود تغییر کرده است و در حالی که مقامات شرکت مس بارها تاکید کرده اند که غیر از نظارت بر چگونگی دخل و خرج های باشگاه، هیچ اعمال نظری بر تصمیمات مقامات این باشگاه ندارند، اما بازهم همچنان صحبت از فشار برروی مدیران این باشگاه است.
تمامی مدیران عامل مستعفی مس به نوعی تائید کرده اند که از ناحیه شرکت مس آزادی عمل بسیاری نسبت به سال های قبل در اختیار آن ها قرار گرفته است و حداقل دیگر متولی اصلی باشگاه مس برروی تصمیمات کلان و فنی این باشگاه اعمال نظر مستقیمی نمی کند اما با این وجود ظاهرا فشار خرد کننده هنوز بر صندلی های مدیریتی باشگاه مس وجود دارد.
با چرخش سر می توان به راحتی درک کرد که وجود این فشار برروی باشگاه مس در داخل کرمان امری طبیعی و عادی است زمانی که متوجه شویم خروجی اصلی ورزش کرمان فقط و فقط در همین باشگاه مس خلاصه شده است.
در حال حاضر تنها برند ورزشی که می تواند جمعیت چند ده هزار نفری را در کرمان به خود جذب کند و یا توجه چند صد هزار نفری در کرمان را معطوف خود کند، همین تیم های ورزشی مس به خصوص فوتبال است و در این شرایط کاملا طبیعی است که خیلی ها تمرکز خود را در داخل کرمان برروی این برند معطوف کنند که طبیعی است خیلی از این نظرها به جاده مقصود و تائید ختم نشوند و در نهایت آنچه که حاصل می شود، حاشیه و فشار مضاعف برروی این باشگاه باشد.
این موضوع را در نظر داشته باشید که در کنار این فشار ناگهان نیروی مضاعفی هم از خارج از استان بر باشگاه وارد شود و ماجراهایی مثل آنچه که مس در یکی دو سال اخیر به آن مبتلا شد نیز بر آن وارد گردد تا گلوی باشگاه مس با دو دست از خارج و داخل کرمان کاملا فشرده شود.... طبیعی است که هر مدیری در این جو عطای صندلی خود را به لقایش ببخشد.
تمامی مدیران مس در صحبت های بعد از استعفای خود به نوعی به این مسئله اشاره داشتند که در تصمیم گیری های مهم به نوعی تحت تاثیر نیروهایی اقدام به اخذ آن ها کردند که در شرایط عادی شاید به هیچ وجه تن به آن ها نمی دادند و مشخص است که هیچکس نمی تواند مسئولیت تصمیمی که با رضایت قلبی تمام اتخاذ نکرده است را بر عهده بگیرد و به نوعی خیلی زود فرسوده شود.
باشگاه مس کرمان تبدیل به کارخانه مدیر سوزی در ورزش کرمان شده است و تمامی بزرگان ورزش کرمان در همه دو دهه اخیر در این سمت به نوعی سوخته شدند و این نشان می دهد که جو مدیریت در این باشگاه به شدت مشکل دار شده است.
با وجود عدم دخالت شرکت مس در این باشگاه ( که شاید به دلیل هزینه ای که در این باشگاه می کند بیش از همه حق داشته باشد که در مسائل باشگاه دخالت داشته باشد ولی از این موضوع به صورت صحیح عبور کرده است ) اما تنهایی باشگاه مس در کرمان سبب شده است که این فشار از نواحی مختلف برروی باشگاه مس معطوف مانده باشد.
به طور قطع اگر چند باشگاه ورزشی حرفه ای دیگر در کرمان وجود داشت و اگر برای مثال به جای تنهایی مس، چند تیم ورزشی پر مخاطب در کرمان وجود داشت، باشگاه مس نیز به این سرعت در مسیر استهلاک گام برنمی داشت و هزینه هایی که در این باشگاه انجام می شد، به مراتب با مدیریت کم فشارتر و بهتر دست آوردهای بزرگتری هم به همراه می داشت.
به نظر می رسد با تنهایی باشگاه مس به عنوان تنها باشگاه حرفه ای ورزش کرمان در حال حاضر، این فرزند یکی یکدانه، به شدت زیر فشار توقعات قرار گرفته است و تا زمانی که نهادهای دیگری مثل فولاد کرمان و یا سایر نهادهای صنعتی از لاستیک بارز گرفته تا کرمان موتور و اطاق بازرگانی و... که می توانند در این حوزه سرمایه گزاری کنند، وارد عرصه نشوند، این فرهنگ فشار بر باشگاه مس نیز تداوم خواهد داشت و در این صورت است که می بینیم باشگاه مس با رخ دادن اتفاقات عجیب و غریب مثل تعویض چند مدیر عامل در یک سال، روز به روز از اهداف خود دورتر می شود.
تا زمانی که باشگاه مس در عرصه ورزش حرفه ای استان تنهای تنهای تنها باشد، همین فشارها و همین جو خرد کننده از داخل وجود خواهد داشت و این باشگاه کمتر راه مقصود پیدا خواهد کرد.
تمامی استان هایی که راه سعادت را پیدا کردند این فشار را به درستی برروی چند زانو تقسیم کردند و در همه شهرهای اهواز، اصفهان، تبریز، مشهد، تهران و... میبینیم که حضور چند باشگاه سبب شده است که کار در ان ها به راحتی انجام شود. درست عکس آن چیزی که در کرمان رخ داده است و تمامی فشارها برروی زانوی شکسته مس افتاده است که مجال جوش خوردن و ایستادن دوباره را هم از ان می گیرد چه رسد حرکت منظم به سوی موفقیت...