مشاوره و مهارت زندگی : من جوان هستم و نمی توانم
مشاوره و مهارت زندگی : من جوان هستم و نمی توانم
اگر می خواهید "دروغی" نشنوید،
اصرار بیش از حد برای شنیدن "حقیقت" نداشته باشید.
انسان هیچ وقت بیشتر از آن موقع خود را گول نمیزند
که خیال میکند دیگران را گول زده...!
بخصوص زمانی که طرف مقابل
به حرمت دوستی و عشقش خود را به تغافل زده باشد .
به خاطر داشته باشید هرگاه به قله رسیدید
همزمان در کنار دره ای عمیق ایستاده اید...
یک جوان از عالمی پرسيد:
من جوان هستم و نمی توانم خود را از
نگاه به نامحرم منع كنم، چاره ام چيست؟
عالم نيز كوزه ای پر از شير به او داد و به او توصيه كرد كه
كوزه را سالم به جایی ببرد و هيچ چيز از كوزه بیرون نريزد و از
شخصی درخواست كرد او را همراهی كند و اگر شير را
ريخت جلوی همه ی مردم او را كتك بزند!
جوان کوزه را سالم به مقصد رساند و چيزی بیرون نريخت.
عالم از او پرسيد: سر راهت چند دختر دیدی!؟!
جوان جواب داد: هيچ!؛ فقط به فكر آن بودم كه شير را نريزم
كه مبادا در جلوی مردم كتك بخورم و خار و خفيف شوم.
عالم گفت: اين حكايت مؤمنی است كه هميشه خدا را ناظر
بر كارهايش می بيند و از روز قيامت و حساب و كتابش که
مبادا در منظر مردم خار و خفیف شود بيم دارد....