مجبورم جواب نامه سراسر دروغ مادر دخترم را اینجا بنویسم تا فردا متهم به نگفتنش نباشم .
مجبورم جواب نامه سراسر دروغ مادر دخترم را اینجا بنویسم تا فردا متهم به نگفتنش نباشم .
وقتی میخوان کسی رو محکوم کنن به اون فرصت دفاع و داشتن وکیل میدن . حتی کسی که قراره اعدام بشه هم حق داره آخرین دفاعیاتی داشته باشه . جالبه که زنی به خاطر هوا و هوس و یا تحت تاثیر قرار گرفتن افرادی که به زندگی او حسودی میکنن و یا دلایلی که در ذهن بیمارش ساخته به افراد فقط اتهام میزنه . با دروغ های مکرر یک موضوع نبوده را اونقدر بزرگ میکنه که خودش هم باورش میشه و اونقدر پلهای صداقت و صمیمیت را پشت سرش خراب میکنه که دیگه خودش هم باورش میشه که جایی برای پناه بردن نداره . چون ذهنی که خودش را همیشه در تردید و دروغ فرو میبره همیشه دنبال یه جواب برای ابهاماتش میگرده . درست عین من که برام اون اوادل سوال بود که من که 13 سال همه جوره از زن سابقم حمایت کردم . هیچ کحدودیتی براش در نظر نگرفتم . اینقدر به او آزادی دادم که هیچ مرد ایرانی این کار را نمیکرد . حتی بهش اجازه دادم نوع ارتباط و نوع لباس و نوع زندگیشو خودش انتخاب کنه . اینقدر در محیط های فاسد و تفکرات فاسد قرار گرفت که نفهمید اونی که داره زندگی را خراب میکنه مردش نیست . همون مردی که حتی یه سفر شخصی با رفقاش انجام نداد یه بار حتی سراغ دود و دخانیات نرفت . یکبار بدون حضور زنش در هیچ مهمونی شرکت نکرد . یکبار برای خودش چیزی نگرفت که قبلش بهترش را برای زن و فرزندش نگرفته باشه . یه بار یخچال خونه اش و امکانات خونه اش با کیفیت پایین خالی که هرگز حتی پر نشد مگر اینکه بهترینش از هر چیزی باشه . یه بار به جز زنش و دخترش کسی را دوست نداشت . درسته عاشق نبود چون هر بار اومد عاشق بشه یه بی اعتمادی لگد به حسش زد . هر بار که مورد هجوم توهین های فامیلی و شخصی اون قرار میگرفت بخاطر حفظ زندگیش ساکت میموند و این سکوت اونقدر ادامه پیدا کرد تا زن را جریح کرد تا سطح دروغهاشو اونقدر بالاببره که حتی خودش هم بدون کوچکترین مدرکی باورش بشه . مردی بود که حتی سرکار که میرفت بخاطر اینکه نگران تنهایی همسرش در شهر غریب بود علی رغم اینکه شغلش به خطر می افتاد ولی زنش را از خودش ناراحت نمیکرد و اونو همراه خودش میبرد تا مثل یه مرد همیشه همراهش باشه . مردی که وقتی هنوز ازدواج نکرده بود اونقدر مرد بود که وقتی اسم خودشو روی یه دختر دید علی رغم توهین مادرش به خاطر خوبی خودش پا پس نکشید و دختر را بی آبرو نکرد و با اون ازدواج کرد و تمام 13 سال بعد را تلاش کرد تا این پشیمانی را از بین ببرد ولی هر بار با یه ضربه یه بار سنگین تر را تحمل کرد . فریب خورد ولی تحمل کرد . فقط به خاطر اینکه امید داشت زنش ارزشش را داره و تمام در آمد 13 ساله خودشو صرف کرد تا ضمن این که زن و بچه اش راحت باشن روی قول ضمن عقدش پایبند باشه و اونو عملی کنه . نمیدونم چرا وقتی این همه با رفتار و گفتارش منو اذیت میکرد تنها با یه لبخند بجای پرخاش و ظرف شکستن و دعوا و کتک کاری مثل هر مرد دیگه .... فقط یه لبخند بهش تحویل میدادم و با زبان بی زبانی میگفتم و این نیز بگذرد و بی تفاوت از زیر بار تهمت ها و دروغهای انتصابی میگذشتم . چون میدونستم اون تقصیری نداره و مثل همه زنهای دیگه یکی هست تا به خوشبختی اون حسودی کنه . درست مثل همونی که خودش را هانی میدونست و با پدرش شرط بست که بالاخره کاری میکنه تا این مهر و محبت را بشکنه و از بین ببره . یا اون زنی که اجاقش کور بود و از طرف فامیلش طرد شده بنظر میرسید به زندگی ما حسادت وحشتناک داشت و الان با دمش گردو میشکنه .
حرف خیلی زیاده ولی یک سوال نا جواب اینه که این مرد که تنها اتهامش توجه به تمام قول هاش بود چرا اینگونه مورد تهاجم قرار گرفت . حال که با اتکا به همه اسناد دروغ و ساختگی که در محضر خدا و نیز محضر دادگاه اثبات شد حال واقعا به چه موهبتی رسید که قبلا نداشت . اگه فقط طلاق میخواست که من از روز اول بهش گفته بودم اگه بخواد بهش میدم . زندگی منو هم که بار زد و رفت و چون برای من بدون اونا ارزش نداشت دنبالشو نگرفتم . 13 سال تلاش و 20 سال امید منو هم برد . باز هم چون دوستشون داشتم بدون اینکه مجبور باشم برگشتم تا زندگیمو حفظ کنم گفت مهریه . با اینکه برام مشکل بود ولی اول با 20 سکه نقد بعد 30 تا و قبل از زندان 50 سکه نقد و ظاهرا از طریق همون خواهری که هیچ وقت بهش بدی نکرده بود 70 سکه نقد اونم با شرایط قرض و قوله پیشنهاد داده شد با این که من در زندانی بودم که این اسان نمک نشناس علیرغم تمام آزادی هایی که به اون دادم برای همسرش خواست و در نهایت هم وقتی دید که زن نمیخواد یا دیگه واقعا شرایط برای موندنش وجود نداره طلاق خودشو گرفت و حتی یه عدد اس ام اس یا تلفن یا پیام و یا تهدید مثل همه دادگاههای دیگه نشنید . میدونی چرا ؟ نه مثل همیشه نفهمید . چون مادر دخترم بود . چون اگه هر کاری میکردم دخترم آسیب میدید . گفت پدر و مادر من بهش توهین کردن . از خونه انداختنش بیرون و دروغهای دیگه . عیب نداره ما که پیش وجدان خودمون مسئولیم . هر کسی در همین دنیا عذابشو پس میده ولی من چه کاری مرده بودم که نتیجه اش این همه بی انصافی و بی وجدانی بود . آیا الان که مثل همه دروغهای دیگه به من وقتی نمیتونه دروغ دیگه ای نسبت بده اتهام رابطه نامشروع برای تبرئه تمام دروغ های خودش میده میتونه بگه این رابطه نامشروه کجا اتفاق افتاده یا بر اساس کدامین سند و مدرک نبوده . یا این رابطه چی بوده که علاجش این بوده باشه که 5 سال دختر را از من فقط برای اینکه بهونه ای برای اخاذی یا گرفتن آمار دارایی های من بخواد مصادره کنه . شخصیت اونو بکشه و ذهن معصوم اونو با دروغهای یکطرفه پر کنه . من خارج بودم حرفت درست . مادرش هست و باید پیش اون زندگی کنه ولی چرا پدر بزرگ اون یعنی جد پدری برای دیدن فرزند باید به دادگاه کشیده بشه ؟ و در عوض اخذی وجه بتونه احتمالا هر چند هفته یه بار نوه اش را ببینه . این دروغها را که پدر دختر را مجبور کرده که بچه را در پاسگاه ببینه بیخود در گوش کسی نگو . من و خانواده ام برای دیدن فرزندم باید به قانون پناه میبردیم . متاسفم برای اون زنی که فکر میکنه من از تمام این وقایع فیلم و عکس ندارم . سند ندارم . به محض اینکه برگشتم ایران بخاطر اینکه من نتونم حتی دورادور فرزندم را ببینم اونو تبعید کرد به یه شهر دیگه و اینکه خودش بتونه برای مدتها تنهای تنها بدون هیچ فامیلی در شهر مشهد به لذتهای تنهایی خودش برسه . من متاسفم برای زنی که هر چه در توان داره برای ساختن دروغهای بزرگتر خرج میکنه ولی همه واقعیت را فراموش کرده که هیچ دروغی پنهون نمیمونه . الان من واقعا خوشحالم که طلاق گرفتم چون دیگه دینی به گردن ندارم دینی که بخاطر دوست داشتن کسی به گردن داشتم . الان جای خالی اونو پر کردم . چون اعتقاد دارم همونطور که من نمیتونم هیچ زنی را مجبور به تحمل زندگی با خودم بکنم هیچ کسی هم نمیتونه این اجبار را برای من در نظر بگیره . هرچند که قانون میگه زن اگه بخواد ازدواج کنه پدر بچه در هر شرایطی میتونه بچه را از اون پس بگیره . من تمام تلاش خودمو میکنم تا شرایط بسیار عالی برای دخترم داشته باشم ولی اگه بدونم که تلاشم بیهوده است و این دختر تحت تاثیر القائات اطرافیان مادریش نمیخواد با پدرش باشه ثابت میکنم که نبودن پدر و پدر بزرگ چقدر میتونه در اینده دختر تاثیر بذاره . حالا مدام بسین پرونده های مختلف تشکیل بده تا باز هم دخترمو از من دور کنی . مادر دخترم هنوز منتظر اخرین رای دادگاه هستم . هنوز فکر میکنم که من وظیفه ای در خصوص دخترم دارم . هنوز هم میام و پشت در خونه منتظر میمونم تا شاید بتونم ببینمش ولی ذکر یک نکته الزامیه
یک زمان به مادر دخترم گفتم
اینقدر منو اذیت نکن . آزار نده . از من توقع نداشته باش دست روی تو بلند کنم . از من توقع نداشته باش با تو پرخاش و دعوا کنم . ولی اگه واقعا نتونم این رفتار ددمنشانه تو رو تحمل کنم شب میخوابی و صبح میبینی من نیستم . الانم دارم میگم دخترم اکه هنوز هم بخوای محبت و عشق پدرت را پس بزنی و نادیده بگیری ... یه زمان متوجه میشی که کسی نیست تا از تو حمایت کنه . اون زمان شاید برات خیلی سخت باشه که به دوستات بگی پدرم میخواست منو خوشبخت کنه ولی من الان دیگه کسی را ندارم و یتیم شدم . شاید اینبار برعکس دفعه های قبل که برای ایجاد حس ترحم اینو به بقیه گفته بودی رنگ واقعیت بگیره و واقعا یتیم بشی چون من شک دارم دیگه فرصتی داشته باشم تا تو را در آغوش پدری بگیرم . این طبق گفته های مادرت خواسته خودت هست و من واقعا متاسفم قرار نیست تو تنها وارث من باشی . اگه بدونم که منو فقط برای پول میخوای همه پولها رو برات اتیش میزنم و تو فقط حسرت شعله سوختن پولها را خواهی دید . شاید تو را نداشته باشم ولی اختیار مالم را که دارم . اون چیزی که قراره است بدست من برسه را صرف بچه های یتیم میکنم تا مثل دخترم درد بی پدری نداشته باشند . من تنها دارایی ام عشق و محبتمه . اونو از خودت دریغ نکن .
حرف خیلی زیاده ولی یک سوال نا جواب اینه که این مرد که تنها اتهامش توجه به تمام قول هاش بود چرا اینگونه مورد تهاجم قرار گرفت . حال که با اتکا به همه اسناد دروغ و ساختگی که در محضر خدا و نیز محضر دادگاه اثبات شد حال واقعا به چه موهبتی رسید که قبلا نداشت . اگه فقط طلاق میخواست که من از روز اول بهش گفته بودم اگه بخواد بهش میدم . زندگی منو هم که بار زد و رفت و چون برای من بدون اونا ارزش نداشت دنبالشو نگرفتم . 13 سال تلاش و 20 سال امید منو هم برد . باز هم چون دوستشون داشتم بدون اینکه مجبور باشم برگشتم تا زندگیمو حفظ کنم گفت مهریه . با اینکه برام مشکل بود ولی اول با 20 سکه نقد بعد 30 تا و قبل از زندان 50 سکه نقد و ظاهرا از طریق همون خواهری که هیچ وقت بهش بدی نکرده بود 70 سکه نقد اونم با شرایط قرض و قوله پیشنهاد داده شد با این که من در زندانی بودم که این اسان نمک نشناس علیرغم تمام آزادی هایی که به اون دادم برای همسرش خواست و در نهایت هم وقتی دید که زن نمیخواد یا دیگه واقعا شرایط برای موندنش وجود نداره طلاق خودشو گرفت و حتی یه عدد اس ام اس یا تلفن یا پیام و یا تهدید مثل همه دادگاههای دیگه نشنید . میدونی چرا ؟ نه مثل همیشه نفهمید . چون مادر دخترم بود . چون اگه هر کاری میکردم دخترم آسیب میدید . گفت پدر و مادر من بهش توهین کردن . از خونه انداختنش بیرون و دروغهای دیگه . عیب نداره ما که پیش وجدان خودمون مسئولیم . هر کسی در همین دنیا عذابشو پس میده ولی من چه کاری مرده بودم که نتیجه اش این همه بی انصافی و بی وجدانی بود . آیا الان که مثل همه دروغهای دیگه به من وقتی نمیتونه دروغ دیگه ای نسبت بده اتهام رابطه نامشروع برای تبرئه تمام دروغ های خودش میده میتونه بگه این رابطه نامشروه کجا اتفاق افتاده یا بر اساس کدامین سند و مدرک نبوده . یا این رابطه چی بوده که علاجش این بوده باشه که 5 سال دختر را از من فقط برای اینکه بهونه ای برای اخاذی یا گرفتن آمار دارایی های من بخواد مصادره کنه . شخصیت اونو بکشه و ذهن معصوم اونو با دروغهای یکطرفه پر کنه . من خارج بودم حرفت درست . مادرش هست و باید پیش اون زندگی کنه ولی چرا پدر بزرگ اون یعنی جد پدری برای دیدن فرزند باید به دادگاه کشیده بشه ؟ و در عوض اخذی وجه بتونه احتمالا هر چند هفته یه بار نوه اش را ببینه . این دروغها را که پدر دختر را مجبور کرده که بچه را در پاسگاه ببینه بیخود در گوش کسی نگو . من و خانواده ام برای دیدن فرزندم باید به قانون پناه میبردیم . متاسفم برای اون زنی که فکر میکنه من از تمام این وقایع فیلم و عکس ندارم . سند ندارم . به محض اینکه برگشتم ایران بخاطر اینکه من نتونم حتی دورادور فرزندم را ببینم اونو تبعید کرد به یه شهر دیگه و اینکه خودش بتونه برای مدتها تنهای تنها بدون هیچ فامیلی در شهر مشهد به لذتهای تنهایی خودش برسه . من متاسفم برای زنی که هر چه در توان داره برای ساختن دروغهای بزرگتر خرج میکنه ولی همه واقعیت را فراموش کرده که هیچ دروغی پنهون نمیمونه . الان من واقعا خوشحالم که طلاق گرفتم چون دیگه دینی به گردن ندارم دینی که بخاطر دوست داشتن کسی به گردن داشتم . الان جای خالی اونو پر کردم . چون اعتقاد دارم همونطور که من نمیتونم هیچ زنی را مجبور به تحمل زندگی با خودم بکنم هیچ کسی هم نمیتونه این اجبار را برای من در نظر بگیره . هرچند که قانون میگه زن اگه بخواد ازدواج کنه پدر بچه در هر شرایطی میتونه بچه را از اون پس بگیره . من تمام تلاش خودمو میکنم تا شرایط بسیار عالی برای دخترم داشته باشم ولی اگه بدونم که تلاشم بیهوده است و این دختر تحت تاثیر القائات اطرافیان مادریش نمیخواد با پدرش باشه ثابت میکنم که نبودن پدر و پدر بزرگ چقدر میتونه در اینده دختر تاثیر بذاره . حالا مدام بسین پرونده های مختلف تشکیل بده تا باز هم دخترمو از من دور کنی . مادر دخترم هنوز منتظر اخرین رای دادگاه هستم . هنوز فکر میکنم که من وظیفه ای در خصوص دخترم دارم . هنوز هم میام و پشت در خونه منتظر میمونم تا شاید بتونم ببینمش ولی ذکر یک نکته الزامیه
یک زمان به مادر دخترم گفتم
اینقدر منو اذیت نکن . آزار نده . از من توقع نداشته باش دست روی تو بلند کنم . از من توقع نداشته باش با تو پرخاش و دعوا کنم . ولی اگه واقعا نتونم این رفتار ددمنشانه تو رو تحمل کنم شب میخوابی و صبح میبینی من نیستم . الانم دارم میگم دخترم اکه هنوز هم بخوای محبت و عشق پدرت را پس بزنی و نادیده بگیری ... یه زمان متوجه میشی که کسی نیست تا از تو حمایت کنه . اون زمان شاید برات خیلی سخت باشه که به دوستات بگی پدرم میخواست منو خوشبخت کنه ولی من الان دیگه کسی را ندارم و یتیم شدم . شاید اینبار برعکس دفعه های قبل که برای ایجاد حس ترحم اینو به بقیه گفته بودی رنگ واقعیت بگیره و واقعا یتیم بشی چون من شک دارم دیگه فرصتی داشته باشم تا تو را در آغوش پدری بگیرم . این طبق گفته های مادرت خواسته خودت هست و من واقعا متاسفم قرار نیست تو تنها وارث من باشی . اگه بدونم که منو فقط برای پول میخوای همه پولها رو برات اتیش میزنم و تو فقط حسرت شعله سوختن پولها را خواهی دید . شاید تو را نداشته باشم ولی اختیار مالم را که دارم . اون چیزی که قراره است بدست من برسه را صرف بچه های یتیم میکنم تا مثل دخترم درد بی پدری نداشته باشند . من تنها دارایی ام عشق و محبتمه . اونو از خودت دریغ نکن .
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |