برادر عزیز !
برادر عزیز !
برادر عزیز !
سلام بر استاد عزیز ، جناب هژبر پاکزاد ، ادیب توانا و شاعر گرانقدر
که ما چنارلقی ها به وجودشان می بالیم .
در رابطه با اظهارات دوست عزیزی که با عنوان « دوست شما »
ابراز نظر کرده اند ، عرض می کنم کـــه : برادر عزیز ! من نمی دانم
انتقاد یا مخالفت شما بـــــه چه چیزی است ؟ و یا به کـــدام مطلب
نوشته شده ی استاد انتقاد دارید کــــه می گویید : « مخالف خود را
کوچک می دانید » ؟ اگــــر نظری به مطالب این چند ساله ی استاد
داشته باشید ، می بینید که ایشان همواره حرمت هـــــــا را حفظ و
نکات مثبت و ارزشمند را برجسته کـــرده اند و دیگران را بـــه بزرگی
یاد می کنند و همه را دوست و محترم می شمارند ؛ حال شما بـــه
چه چیزی انتقاد دارید ، من نمی دانم !
دیگــــر اینکه برادر عزیز ! افتخار کـــردن به گذشته و ریشه ها را
مذموم دانسته اید کـــــــه به نظر بنده حرف درستی نیست ؛ زیــــرا
ریشه هـــا و عقبه ی افراد است کــــه موجب بالندگی و تأثیر پذیری
آنان در مسیر درست زندگی می شود و در آخر خدمت دوست عـزیز
عارضم که برادر ! یک طرفه به قاضی رفته اید ؛ ایشان کـــــه ثروتمند
نیستند و اگــــر هم ثروتی باشد ، شما بــــه چه دلیل آن را بادآورده
می پندارید ؟ شما اگر مسأله ی مالکیّت را در اسلام مطالعه مـی ــ
کــــردید ، چنین اظهار نظر نمی کردید ؛ ضمناً مالکیّت آن زمان و این
زمان را با هم مقایسه کنید ، می بینید کــــه آن زمان چقدر منصفانه
بوده است . البتّه نظر منصفانه ی شما در مورد علــم و دانش ایشان
ستودنی است .
یک چنارلقی
22 اردیبهشت 1395 خورشیدی