ای هژبر !
ای هژبر !
ای هژبر !
تو هژبری و ادیبی ؛ چه بخواهی چه نخواهی
سربسر مهر و وفایی ؛ چه بخواهی چه نخواهی
تو مرا صبر و قراری ؛ همه ی دار و نداری
هدیه ی گذشته هایی ؛ چه بخواهی چه نخواهی
ابلهان طعنه ی بیجا بزنند و برونـــــد
از کنار تو چو کاهی ؛ چه بخواهی چه نخواهی
« ک » 1 اگر هم نظری داده ، چو کاه است
تو ولی قلّه ی قافی ؛ چه بخواهی چه نخواهی
نگــــــران نظر بــــــی ادب خوار مباش
سنگی انداخته دیوانه به چاهی؛چه بخواهی چه نخواهی
غـــــزلت قنـــــــد من و شیرین است
می دهد نور چو ماهی ؛ چه بخواهی چه نخواهی
تو امید دل مایی ؛ تو ستون کلماتی
شاعر خطّه ی مایی ؛ چه بخواهی چه نخواهی
میرزا قدیمی
25 اردیبهشت 1395 خورشیدی
ــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ــ اشاره به نظر دهنده ای در « کوپال »