گفته های من ...
خدایا!
خستم، از همه چیزو همه کس، دل گرفتم، از دنیا، از بیرحمیاش، اره خب، شاید الان بگی بازم ابن دختر گله هاش شروع شد، اما خداجونم، واقعا دیگه تحملشو ندارم، واقعا حالم خوب نیست...
خدایا!
این قلب پر درد من تا کی باید ب زندگی ادامه بده؟! تا کی باید بکوبه ب سینم؟! ای کاش کمی مرگ بهم هدیه میکردی، ای کاش...
خدایا!
یادته؟! اونشبی ک گفت یکی دیگه رو دوست داره چی شدم؟! الانم مثل همون شب، حالم داغون شده، این حرف بارها و بارها توی ذهنم پلی میشه و منو بیشتر از قبل داغون میکنه، تمام حرفاش توی ذهنم پر میشه و حالمو دگرگون میکنه، نامیدم میکنه، از زندگی......
درد داره تمام وجودت داغونو شکسته باشه اما هیچکس پی ب حالت نبره، درد داره سکوت کنی و هق هق گریه هات فقط برا شب باشه ک توی یالشت خفه کنی، درد داره خدایا، ی درد بیرحم...
داغونم میکنه وقتی خودمو میبینم، حالمو میبنمو با گذشتم مقایسش میکنم، درد داره مثل ی مرده متحرک باشی، فقط ی گوشه بشینی و بهش فکر کنی ک الان چیکار میکنه؟ خوبه؟ خوشحاله؟
خدایا!...
تا کی؟!
ب خودت قسم دیگه تحملشو ندارم، دیگه نمیکشم، خدایا، اون ک گفت یکی دیگه رو دوست داره، اون ک گفت از زندگیم برو بیرون، اون ک گفت فراموشم کن، پس این حال من برا چیه؟! تا کی باید تحمل کنم؟!
خدایا! من آغوش تورو میخام، آرامش خواب ابدی رو میخوام، ینی انقد بدم ک منو نمیبری پیش خودت؟! خدایا مگه نمیگن جای تو توی دلای شکستس؟! مگه نمیگن ناله ی دل شکسته تا عرش آسمونت صداش میاد؟! پس چرا نمیشنوی؟! خدایا چرا منو نمیبینی؟! دلگیرو خستم خدایا، خستم...
کمکم کن......................
خدایا!
خستم، از همه چیزو همه کس، دل گرفتم، از دنیا، از بیرحمیاش، اره خب، شاید الان بگی بازم ابن دختر گله هاش شروع شد، اما خداجونم، واقعا دیگه تحملشو ندارم، واقعا حالم خوب نیست...
خدایا!
این قلب پر درد من تا کی باید ب زندگی ادامه بده؟! تا کی باید بکوبه ب سینم؟! ای کاش کمی مرگ بهم هدیه میکردی، ای کاش...
خدایا!
یادته؟! اونشبی ک گفت یکی دیگه رو دوست داره چی شدم؟! الانم مثل همون شب، حالم داغون شده، این حرف بارها و بارها توی ذهنم پلی میشه و منو بیشتر از قبل داغون میکنه، تمام حرفاش توی ذهنم پر میشه و حالمو دگرگون میکنه، نامیدم میکنه، از زندگی......
درد داره تمام وجودت داغونو شکسته باشه اما هیچکس پی ب حالت نبره، درد داره سکوت کنی و هق هق گریه هات فقط برا شب باشه ک توی یالشت خفه کنی، درد داره خدایا، ی درد بیرحم...
داغونم میکنه وقتی خودمو میبینم، حالمو میبنمو با گذشتم مقایسش میکنم، درد داره مثل ی مرده متحرک باشی، فقط ی گوشه بشینی و بهش فکر کنی ک الان چیکار میکنه؟ خوبه؟ خوشحاله؟
خدایا!...
تا کی؟!
ب خودت قسم دیگه تحملشو ندارم، دیگه نمیکشم، خدایا، اون ک گفت یکی دیگه رو دوست داره، اون ک گفت از زندگیم برو بیرون، اون ک گفت فراموشم کن، پس این حال من برا چیه؟! تا کی باید تحمل کنم؟!
خدایا! من آغوش تورو میخام، آرامش خواب ابدی رو میخوام، ینی انقد بدم ک منو نمیبری پیش خودت؟! خدایا مگه نمیگن جای تو توی دلای شکستس؟! مگه نمیگن ناله ی دل شکسته تا عرش آسمونت صداش میاد؟! پس چرا نمیشنوی؟! خدایا چرا منو نمیبینی؟! دلگیرو خستم خدایا، خستم...
کمکم کن......................
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |