من دارم چیکار میکنم؟!
واقعا من دارم با زندگیم چیکار میکنم؟! ب خاطر چی؟! ب خاطر کی؟! ارزششو داره؟! نداره! نداره! نداره!...
پس من دارم چیکار میکنم؟! چرا دارم گند میزنم ب همه چی؟! ب زندگیم، ب آیندم، چرا اخه؟!
آخه واسه چی الان اومدی و حالم خراب کردی؟! مگ چیکارت کردم؟! حالا من چیکار کنم هان؟! من فردا امتحان دارم و با کلی درس نخونده، ولی دارم چیکار میکنم؟! چرا دارم بهش فک میکنم؟! مگ قرار نبود دیگ بهش فک نکنم پس چرا بازم شده تموم فکرو ذکرم؟! چرا الان؟! حالا من چیکار کنم، امتحان فردا خیلی مهمه، و من با این خوندنم تجدید نشم خیلیه، وای..
بیچاره خانوادم، هه الان امیدشون ب منه، ب اینکه موفق بشم ولی من دارم چیکار میکنم؟! دارم گند میزنم ب همه چی، لعنت بهت، لعنت ب تویی ک باعثشی،، لعنت ب من، لعنت ب منه احمق ک دارم ب تو فک میکنم، لعنت ب من ک دارم ب خاطر تو گند میزنم ب همه چی، لعنت، لعنت...
اخه واسه چی اینجوری کردی باهام؟! مگ من چیکارت کردم هان؟! چرا انقد بدی؟! چرا عذابم میدی اخه؟!
قرار بود بهت فک نکنم، قرار بود دیگ بی تفاوت باشم، قرار بود دیگ دوست نداشته باشم، قراره گریه نکنم، ولی، با این بغض چیکار کنم؟! دارم خفم میکنه چیکار کنم من؟! چرا نمیتونم فکرمو ازت بردارم؟! چرا با این همه بدی هنوزم حس میکنم دوست دارم؟! من نباید دوست داشته باشم، نباید، خودت گفتی مگ نگفتی؟! پس چرا دارم بت فک میکنم؟! چرا ته دلم حس میکنم دوست دارم؟! با این همه عذاب چرا هنوزم دلم پیشته؟! قرار بود دیگ مهم نباشه، اما چرا دلم داره آتیش میگیره؟! چرا با حرفات مردمو زنده شدم هان؟! وای،،
باید ی قباد باشه؟! هه، ب من میگ باید یکی باشه ک برا شهرزاد قصه نقش قبادو بازی کنه،، اینه اینصافت بیمعرفت؟! ی ذره فک کردی من با این حرف چی میشم بعد گفتیش؟! بعد از هفت سال دوست داشتن اینه جوابم؟! خیلی نامردی، خیلی..
اخه چرا اینجوری عذابم دادی و بعدم انگار ن انگار گذاشتی و رفتی؟! خیلی بیمعرفتی، خیلی بدی، خیلی..
من دارم اینجا دیوونه میشم، ی ذره ب فکر من بودی؟! هه نبودی، نبودی، هیچوقت نبودی، فقط عذابم دادی، هیچوقت ب اشکای من فک کردی؟! ای کاش حداقل ب اندازه ی انسان عادی برات ارزش داشتم، ای کاش،، ای کاش ارزششو داشته باشی، ای کاش لیاقت تمام اشکا و لحظه هایی ک بخاطرت از دست دادمو داشته باشی، ای کاش...
خوب باشی....
واقعا من دارم با زندگیم چیکار میکنم؟! ب خاطر چی؟! ب خاطر کی؟! ارزششو داره؟! نداره! نداره! نداره!...
پس من دارم چیکار میکنم؟! چرا دارم گند میزنم ب همه چی؟! ب زندگیم، ب آیندم، چرا اخه؟!
آخه واسه چی الان اومدی و حالم خراب کردی؟! مگ چیکارت کردم؟! حالا من چیکار کنم هان؟! من فردا امتحان دارم و با کلی درس نخونده، ولی دارم چیکار میکنم؟! چرا دارم بهش فک میکنم؟! مگ قرار نبود دیگ بهش فک نکنم پس چرا بازم شده تموم فکرو ذکرم؟! چرا الان؟! حالا من چیکار کنم، امتحان فردا خیلی مهمه، و من با این خوندنم تجدید نشم خیلیه، وای..
بیچاره خانوادم، هه الان امیدشون ب منه، ب اینکه موفق بشم ولی من دارم چیکار میکنم؟! دارم گند میزنم ب همه چی، لعنت بهت، لعنت ب تویی ک باعثشی،، لعنت ب من، لعنت ب منه احمق ک دارم ب تو فک میکنم، لعنت ب من ک دارم ب خاطر تو گند میزنم ب همه چی، لعنت، لعنت...
اخه واسه چی اینجوری کردی باهام؟! مگ من چیکارت کردم هان؟! چرا انقد بدی؟! چرا عذابم میدی اخه؟!
قرار بود بهت فک نکنم، قرار بود دیگ بی تفاوت باشم، قرار بود دیگ دوست نداشته باشم، قراره گریه نکنم، ولی، با این بغض چیکار کنم؟! دارم خفم میکنه چیکار کنم من؟! چرا نمیتونم فکرمو ازت بردارم؟! چرا با این همه بدی هنوزم حس میکنم دوست دارم؟! من نباید دوست داشته باشم، نباید، خودت گفتی مگ نگفتی؟! پس چرا دارم بت فک میکنم؟! چرا ته دلم حس میکنم دوست دارم؟! با این همه عذاب چرا هنوزم دلم پیشته؟! قرار بود دیگ مهم نباشه، اما چرا دلم داره آتیش میگیره؟! چرا با حرفات مردمو زنده شدم هان؟! وای،،
باید ی قباد باشه؟! هه، ب من میگ باید یکی باشه ک برا شهرزاد قصه نقش قبادو بازی کنه،، اینه اینصافت بیمعرفت؟! ی ذره فک کردی من با این حرف چی میشم بعد گفتیش؟! بعد از هفت سال دوست داشتن اینه جوابم؟! خیلی نامردی، خیلی..
اخه چرا اینجوری عذابم دادی و بعدم انگار ن انگار گذاشتی و رفتی؟! خیلی بیمعرفتی، خیلی بدی، خیلی..
من دارم اینجا دیوونه میشم، ی ذره ب فکر من بودی؟! هه نبودی، نبودی، هیچوقت نبودی، فقط عذابم دادی، هیچوقت ب اشکای من فک کردی؟! ای کاش حداقل ب اندازه ی انسان عادی برات ارزش داشتم، ای کاش،، ای کاش ارزششو داشته باشی، ای کاش لیاقت تمام اشکا و لحظه هایی ک بخاطرت از دست دادمو داشته باشی، ای کاش...
خوب باشی....
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |