تندیس غزل - جواد مهدی پور
تندیس غزل - جواد مهدی پور
تندیس غزل
شاعر : جواد مهدی پور
هر چه آیینه ز سیمـــای تو دل کند ، نشد
هیچ تصویر تــــــــــــــو در آینه ای بند نشد
خواستم تا گره از زلف خمت بگشایم
به هلال خـــم ابروی تو سوگند ، نشد
هیچ آهوی قشنگی به مقامت نرسید
هیچ کوهی به بلنــــدای دماوند نشد
به خدایی که همه ملک وجود دل از اوست
قدر دان دل تـــــــــــــــو غیـر خداوند نشد
گفتم از عشق تو تندیس غزل می سازم
خاطرات تو ولی گرم و خوشایند نشد
چرخه ی عمر ، مرا بر سر راه تو نهاد
عقل با عشق در این دایــــــره پیوند نشد
خوبرویان به کمند رخ خود می نازند
هیچ دامی به دل انگیزی لبخنــــد نشد
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |