شیر و شمشیر - جواد مهدی پور
شیر و شمشیر - جواد مهدی پور
شیر و شمشیر
شاعر : جواد مهدی پور
حفظ دولت جز به پرچمداری و تدبیر نیست
توبه از سرکوبی احساس مردم دیر نیست
شاه را بی اطلاع از عیــش مـردم کرده اند
این پدر با مشکلات خانه اش در گیر نیست
دست قاضــــــــــی را به دست دزد عادت داده اند
بس که سر گرمست قاضی ، دزد را پیگیر نیست
شرط اول ، انقلابی بودن و پاکیزگیست
در اصالت شرط اول قابل تغییـــر نیست
باغبان زخمیست اینجا سیب هـــا را چیده اند
باغ خشکیده ست حتی میوه ی انجیر نیست
سر نوشت هر کسی در اختیــــار دست اوست
هیچ کس در این جهان موجود بی تقدیر نیست
با سیاست عشق را در جامعه ســر می برند
این همه در طول تاریخ ، آه و مرگ و میر نیست
نا امیدان نقشه ی شمشیر و شیـــــــــــــــر آورده اند
شیر خوابیده ست در دست چپ اش شمشیر نیست
ما مریدان پیش ازاین فرزانه پیری داشتیم
همچنان هستیم اما ، بین ما آن پیر نیست
آدمی از آدمیت بوی غیــــــــــــــــــرت می برد
آنکه آدم نیست چون درنده خویان سیر نیست