خنده شیرین - محمدرضا رضایی
خنده شیرین - محمدرضا رضایی
خنده شیرین
شاعر : محمدرضا رضایی
از خنده شیرین تو پیمانه خندان است
با چشم صحبت کن که این پروانه حیران است
سر گرم اعطینا بکن لب های بابا را
بگذار سر بر زانویش که شانه لرزان است
با عشق ما را جذب بابا کرده ای ورنه
آوردن گنجشک پای دانه اسان است
جنت مگر شکل دمشق تو شود بانو
ورنه قیامت هم شود دیوانه دیوانه است
حرفی نخواهم زد اگر راهم دهی یانه
دست توسل های این دیوانه دندان است
لب های خشکت را پدر سیراب خواهم کرد
با اشک هایی که به زیر چانه پنهان است
بابا مگر کوثر نبودم من که این شامی
هی میزند میگوید این فرمان قران است
بدجور پایین آمدم از شانه ی دریا
حق ده اگر جای منه دردانه ویرانه است
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |