یه روز خاص
یه روز خاص
امروز!
یه روز خاصه،همیشه این تاریخ برام خاص بود.....
گرچه معمولابه بیخاصیت ترین روز در کل سال تبدیل میشد....
امروزم با تمام خاصیتش گذشت....
راستش دلم میخواست کلی از امروز بگم اما نمیشه اینجوری.
خوبی امسال با سال پیش این بود که حد اقل اشک نریختم
نازه اولین دسته گل زندگیمو گرفتم!
دسته ای که متناسب با سن و روحیم بسته شده بود و منو عاشق خودش کرد.....
یادمه مامان میگفت با یه چشم بهم زدن ادم بزرگ میشه و من با باور های کودکانم چشمامو میبستم و منتظر میشدم وقتی باز کردم تلب ببافتم تو سنی که الان رفتم توش! اما با باز شدن چشمم میدیدم همونجام!
ولی حالا میفهمم که به یه چشم برهم زدن گذشت،گذشته ام!!!!
امروز باید یه جوری خاص میشد.
پس رفتم اون لاک قرمزه رو زدم به ناخونام!
و با دستام و مایع دستشوییی کلی جلو ایینه حباب درست کردم و لذت بردم....
کاریه که عاشقشم.بچه که بودم بابام حباب های بزرگ درست میکرد و من اونجا بود که فهمیدم بابام قهرمانه:)
تا دقایق دیگه این تاج زیبا از سرم بر داشته میشه تا سال بعد! قراره تو روزای جدید زندگیم چیزای جدیدیو تجربه کنم و چقدر منتظر این جدیدیام....
اینده،من با کوله بار خوشبختی دارم میام که برات لحظه های زیبا بیافرینم:)
خوشبختی یعنی نفس کشیدن های ارامو عمیق میان ادم هایی که در روز مرگی هایشان به عنوان یه عادت از یاد برده اند نفس کشیدن را و چه احمقانه به دنبال کپسول اکسیژن خوشبختی اند.....
دوست مهربونم تو ارام نفس بکش:)
تولدت مبارک باشه عقیق بانو.....:)
بعدا نوشت:
جالبه! خوشحال بودم بازدید وبم به یه نفر رسیده اما تاپست رو گذاشتم دوباره زیاد شد!!!!
میدونین چرا خوشحال بودم وبم کسی نمیاد؟
چون حس میکنم اونایی که بی سرو صدا میان میرن شبیه دزد هاهستن !!!!