باران وخاک ومن
باران وخاک ومن
خدایا ناشکری نمیکنم اما باران را دوست ندارم من هروقت که باران می بارد دلم را غم می گیرد واندوه، درست که زیرباران میروم دوستانم وعزیزان رادعامی کنم که می گویند زیرباران دعا می گیرد ،اما ازهوای بارانی بیزارم ازآن ابرهای سیاه که کل پهنای اسمان رادربرمیگرند، امابوی خاک باران خورده رادوست دارم برایم شادی آوراست انگارکه اصل وجودی آنسان رابیشتر به رخمان می کشد ویاد آورمیشود که از چه آفریده شده ایم ودوباره آخرسربه آغوش گرمش بازخواهیم گشت .
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |