انلاینما
کامنت هارو میخونم
تایید نمیکنم ولی دمتون.گرم
مرسی ک اصن توجه نمیکنید هرچی من میگم خصوصی نذارین
در کل اینجارو دوس دارم
همتون بهم انرژی میدین
همین چندنفر،برام خیلی بهتر از اون ۴۰ هزار نفره
خلاصه ممنون که هستید
من خوبم
همه چی عادیه
صبح تا عصر هم سعی میکنم ب خانومم بفهمونم درس بخونه
نزدیک امتحاناشه
میارم همه جزوه کتاباشو میریزم رو تخت.میشینم کنارش
هی دست بین موهاش میچرخونه
سرشو میذاره رو پام حرف میزنه
نقاشی میکنه
در کل شیطنت میکنه و نمیخونه...
چ حس بدی دادم واسه فردا
محیا پیشمه
انقدر خوبه...انقدر مظلوم....برعکس مهیار خیلی هم شیطونه
بهم میگه داداشی بیا حرف بزنیم
بعد واسم میگه از کسی که دوسش داره
جوری که میکه پسره اصن در حد ما نیست
میگه سال دیگه میره منطقه محروم برای تدریس و بعد میزنه زیر گریه
میگم محیا اگ دوسش داری باهاش برو...نذار تنهایی بره...
میگه بابا نمیذاره
راس میگه حاجی حتمن مخالفت میکنه...ولی حق محیا اینه ک ب عشق واقعی برسه
واسه مادرش خیلی سختی کشیده
فردا با مهیار حرف میزنم میگم بریم ی روز ببینیم این پسره رو...دوس ندارم ادم خلافی باشه...اگ خوب نباشه نذارسم بیشتر از این محیا وابسته بشه
پسره خوش سیما نی...ینی محیا ازش خیلی قشنگ تره...ولی خب دله دیگه...
و در کل بگم ک دختری با مزه تر از محیام ندیدم...
ارزوی خوشبختی میکنم براش...