سویل جان هر حرفی دوست داری بزن...من مشتاقم
اما الهام عزیز...
میدونی که این کارو تکرار کردم
یادته شما؟؟
اصولا مغزم دیر فرمان میده کی چیکار کن
و من هیچوقت نتونستم حالاتم رو کنترل کنم
چه خشم چه دوست داشتن
الهام تو در جریان همه چیز هستی حتی بیماریم
چند ماه قبل
وقتی حتی عقدم نبود.
من اونجا به خودم قول بدم بذارم کنار
و گذاشتم
و برای بار دوم به روح مادرم قسم میخورم من از اواخر بهمن با هیچ دختری رابطه نداشتم
ولی داره هنوز منو ب چشم قبل میبینه.تاهل و تعهدم رو درک نمیکنه
هرکی که بخونه خب میگه اره دیگه زن داشتی دوست دختر میخواستی چیکار،یا نیگه نه میخواستی رابطه داشته باشی
ولی الهام تو خوب میفهمی منظورم چیه
و این تعهد برای من سخت تر از هر چیزی که فکر کنی هست
من توی وب قبلی از تمام همخوابگی هام نوشته بودم
تاریخشون چندروز بود؟
خیلی که ب خودم فشار میاوردم چهار یا سه روز
و حالا شده چهار ماه
و قراره ۸ سال باشه
بازم میاد میگه تو...
خب کوری؟
من تمام خونه ای که توش همه ی اون دخترا رفته بودند رو عوض کردم
به خاطر تو
بازم این حرف....خب سنگین تموم میشه....
کارام بده
ادم خوبی نیستم
همه اینارو میدونم
ولی منم کم ناراحت نشدم
از هرچیزی که هزاران بار نوشتم
منم از اون سیلی پدرش ناراحت شدم
منم از رفتار های فرید ناراحت میشم
منم از ....
اه
لعنتی