دومینو
دومینو
مسابقه دومینو دانشگاهمون بود ماهم ی تیم دادیم و ی کار زدیم البته که منو میثم به زور برد
یک خبری بدی دادن بهم کلا حالم بهم ریخته اینکه سربسته بگم دیدیم کسی رو که . . .
یک هفته سختی تموم شد. جواد داداش میثم هم اومده بود پیشمون و دایی منم زنگ زد و کلی نصیحت که خوب باش سر ی رو راهی که همه چی باختم و درست کردنش سخته دوراهی که کل زندگی آدماهست من از اون دوتا موفق نشدم هیچکدومو بدست بیارم.
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |