7 خرداد
7 خرداد
یک آمار جهانی می گوید به طور میانگین آدم ها حداکثر تا 15 دقیقه بعد از بیدار شدن شان از خواب، تلفن همراهشان را در دست می گیرند.
و می توانم با قطعیت بگویم صبح های پنج روز از هفت روز هفته ی من، خلاف این آمار را نشان می دهد!
ضمیمه 1 : بنی آدم نوشته ی محمود دولت آبادی برای من "کتاب دو هفته" شد به جای "کتاب هفته".
تقریبا می توانم بگویم از هیچ کدام از داستان های این کتاب خوشم نیامد. و کاملا با قسمت آخر اولین داستان موافق بودم که محمود دولت آبادی نوشته بود "گفتم، همان اول کار گفتم که نوشتن داستان کوتاه کار من نیست."
به نظر من هم واقعا نوشتن داستان کوتاه کار دولت آبادی نیست. - اگرچه که به نظرم زیاد هم مهم نیست و باید کتاب های محمود دولت آبادی را خواند.
ضمیمه 2 : تنها حس دلچسبی که موقع خواندن کتاب بنی آدم داشتم، حسی مشابه حس قباد بود بعد از سینما رفتن با شهرزاد ... حس اینکه دلم غنج می زد داستانی را می خوانم که محمود دولت آبادی تازه سه ماه قبل نگارش اش را تمام کرده ...
ضمیمه 3 : استرداد فیلم خاصی بود، پذیرایی ساده فیلم خاص تر، و "اژدها وارد می شود" خاص ترین فیلمی که تا به حال در سینما دیده بودم!
مانی حقیقی کارگردان خاصی است که به نظرم واقعا در خانواده ای خاص به دنیا آمده. و فیلم اژدها وارد می شود حقیقتا فیلم عجیب و غریبی است که حتی از پذیرایی ساده هم پیچیده تر و مرموزتر است.
اژدها وارد می شود یک داستان کاملا تخیلی و ژانگولر را روایت می کند که تمام طول فیلم تلاش شده با آوردن سندهای تاریخی ثابت کند یک داستان واقعی است. سیر اتفاقات تاریخی در فیلم آنقدر منطبق بر واقعیت حوادث و تاریخ ایران است که احتمال انکار کردنشان - جز در دقایقی کوتاه - حتی به ذهن آدم هم خطور نمی کند!
موسیقی فوق العاده ی کریستف رضاعی هم واقعا به فیلم می آمد.
ضمیمه 4 : لازم است در همین جا اعتراف کنم حضور صادق زیباکلام و سعید حجاریان که به صورت مستند وسط فیلم حرف می زنند باعث شد همه ی ما باور کنیم داستان فیلم تا حد خیلی زیادی واقعی است. و نمی توانید تصور کنید تا چه اندازه دچار یاس فلسفی شدیم وقتی مصاحبه های حجاریان و زیباکلام را خواندیم که هر دو می گفتند ماجرای فیلم کاملا خالی بندی بوده!
ضمیمه 5 : "هددددددی، نیاد بُکُشدت یه وقت :("
اسمس ای که واقعا باهاش خندیدم!
ضمیمه 6 : کتاب هفته، خنکای سپیده دم سفر نوشته ی ناهید طباطبایی
و می توانم با قطعیت بگویم صبح های پنج روز از هفت روز هفته ی من، خلاف این آمار را نشان می دهد!
ضمیمه 1 : بنی آدم نوشته ی محمود دولت آبادی برای من "کتاب دو هفته" شد به جای "کتاب هفته".
تقریبا می توانم بگویم از هیچ کدام از داستان های این کتاب خوشم نیامد. و کاملا با قسمت آخر اولین داستان موافق بودم که محمود دولت آبادی نوشته بود "گفتم، همان اول کار گفتم که نوشتن داستان کوتاه کار من نیست."
به نظر من هم واقعا نوشتن داستان کوتاه کار دولت آبادی نیست. - اگرچه که به نظرم زیاد هم مهم نیست و باید کتاب های محمود دولت آبادی را خواند.
ضمیمه 2 : تنها حس دلچسبی که موقع خواندن کتاب بنی آدم داشتم، حسی مشابه حس قباد بود بعد از سینما رفتن با شهرزاد ... حس اینکه دلم غنج می زد داستانی را می خوانم که محمود دولت آبادی تازه سه ماه قبل نگارش اش را تمام کرده ...
ضمیمه 3 : استرداد فیلم خاصی بود، پذیرایی ساده فیلم خاص تر، و "اژدها وارد می شود" خاص ترین فیلمی که تا به حال در سینما دیده بودم!
مانی حقیقی کارگردان خاصی است که به نظرم واقعا در خانواده ای خاص به دنیا آمده. و فیلم اژدها وارد می شود حقیقتا فیلم عجیب و غریبی است که حتی از پذیرایی ساده هم پیچیده تر و مرموزتر است.
اژدها وارد می شود یک داستان کاملا تخیلی و ژانگولر را روایت می کند که تمام طول فیلم تلاش شده با آوردن سندهای تاریخی ثابت کند یک داستان واقعی است. سیر اتفاقات تاریخی در فیلم آنقدر منطبق بر واقعیت حوادث و تاریخ ایران است که احتمال انکار کردنشان - جز در دقایقی کوتاه - حتی به ذهن آدم هم خطور نمی کند!
موسیقی فوق العاده ی کریستف رضاعی هم واقعا به فیلم می آمد.
ضمیمه 4 : لازم است در همین جا اعتراف کنم حضور صادق زیباکلام و سعید حجاریان که به صورت مستند وسط فیلم حرف می زنند باعث شد همه ی ما باور کنیم داستان فیلم تا حد خیلی زیادی واقعی است. و نمی توانید تصور کنید تا چه اندازه دچار یاس فلسفی شدیم وقتی مصاحبه های حجاریان و زیباکلام را خواندیم که هر دو می گفتند ماجرای فیلم کاملا خالی بندی بوده!
ضمیمه 5 : "هددددددی، نیاد بُکُشدت یه وقت :("
اسمس ای که واقعا باهاش خندیدم!
ضمیمه 6 : کتاب هفته، خنکای سپیده دم سفر نوشته ی ناهید طباطبایی
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |