ایل دو فغانس
ایل دو فغانس
توجه: این متن با خستگی شدید، بیحوصلگی و اعصاب خرد نوشته شده
Pas de problème, monsieur. C'est la vie, monsieur. Riez, monsieur.
این سه جمله رو که سه بار کلمهی موسیو توشون اومده با لبخند خیلی آرامشبخشی بهم گفت، درست بعد از این که با عصبانیت خیلی زیاد براش توضیح داده بودم که هیچکس تو کانتر چکاین نبود که برای من کارت پرواز صادر کنه و این فرودگاه عقبافتادهی قرون وسطایی چهارتا دستگاه چکاین اتوماتیک هم نداره. دیدم چارهای نیست. بهش یه «بن ژوغنه» گفتم و راه افتادم که یه هتل پیدا کنم برای شب.
ادامه مطلب+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |