یه شب فوق العاده خاص...
یه شب فوق العاده خاص...
امشب یه شب خیلی خاصه برای من و کیمیام....سال پیش مثل امشب ۱۳ فروردین ۹۳ یه حس و حال عجیب داشتیم....حرف جدایی زدیم....رفتم سراغ جعبه ای تو کمدم که یه رم آهنگ بر دارم و آهنگ گوش بدم....که به طور غیر منتظره چشم به انگشتری خورد که تو بچگی به نیت حضرت زهرا برای کیمیا خریدم که وقتی عقد کردیم دستش کنم....بهش گفتم ماجرا رو یه عالمه حرف و اشک......
اخرش کیمیاجونم برام نوشت....علیرضا من و تو نسبت به هم متعهد هستیم و در برابر هم احساس مسئولیت داریم.... بهش گفتم دوستت دارم.....من با نیت پاک کیمیا رو می خواستم و با این اتفاق اسم امشبم شب موهبت حضرت زهرا گذاشتیم......
این رو هم بگم من از ۱۰ سالگی عاشقش شدم.....و ۲سال هست در ارتباطیم.....تا پای جونمم پاش وایستادم....
۱۳ بدرت مبارک عشق من...
خوشحالم دارمت عشقم....
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |