دین قلابی
دین قلابی
"سوار گاو نشوید و بر آن چیزی حمل نکنید"
"شیر خر نخورید"
"تخم مرغ را قبل از آنکه پخته شود بر چیزی نزنید زیرا محتویاتش ضایع می گردد"
"هرگاه مرد مقتدری در امت پیدا شد؛ خانه خدا در مکه را خراب کند"
خواندن کتب آسمانی قبل از ظهور باب حرام و سوزاندن آنها و جمیع کتب علمی
واجب است و . . .
اینها نمونه های اندکی از تعالیم فرقه بابیان است که علی محمد شیرازی آن را
بنیان نهاده . علی محمد شیرازی همان کسی است که بهائیان آئین خود را بر پایه
آئین و افاضات او بنا نهاده و خود را دنباله رو او می دانند و از او با عنوان "حضرت باب"
و القاب دیگری همچون " نقطه اولی" و " هیکل مبارک" یاد می کنند.
در سال 1229 هجري شمسي ، سيدعلي محمد شيرازي (باب) بنيانگذار نهضت بابيگري، پس از محاکمه به دلیل ادعای پیامبری در شهر تبريز اعدام شد. وي در شيراز متولد شده بود و از شاگردان یک روحانی مشهور بنام سيد كاظم رشتي بود . از آنجائيكه سيد كاظم رشتي قبل از مرگش ظهور حضرت وليعصر (عج) را عنقريب توصيف و تلقين كرده بود لذا سيد علي محمد شيرازي شش ماه بعد از درگذشت وي ادعاي مقام بابيت امام زمان را نمود، جالب اینکه بعد از ادعاي وي 37 تن ديگر از شاگردان رشتي همين ادعا را نمودند اما از اين ميان سيد علي محمد شيرازي به عنوان باب و بابيه و حاج محمد كريم خان به عنوان شيخ و شيخيه از موقعيت خاصي برخوردار شدند.
سيد علي محمد بعدا خود را امام زمان و گاهی پيامبر و حتي در اوقاتي نيز خدا معرفي ميكرد.
اما بالاخره با دستگیری و توبه نامه او در زندان این قضیه فروکش کرد تا اینکه بالاخره او اعدام شد.اما بعد از مرگش فردی بنام یحیی صبح ازل که از طرف باب یا همان سید محمدعلی شیرازی معدوم به جانشینی انتخاب شده بود مریدانی را دور خود جمع کرد از جمله برادرش حسینعلی میرزا که به حمایت از وی گام نهاد.
اما رفته رفته میرزا حسینعلی نوری امورات برادرش را که از نظر سنی 13 سال کوچکتر از خودش بود را به دست گرفت و با مریدان و معتقدین به علی محمد شیرازی رابطه نزدیکتری برقرار نمود و موقعی که احساس کرد میتواند ادعای پیامبری کند از این امر خود داری نکرد و با گستاخی تمام او نیز خود را پیامبری از جانب خدا معرفی کرد اما در همین زمان برادرش یحیی، با وی در گیر شد. حسینعلی به برادرش گفت که تو به باب خیانت کردی و میخواستی خودت را پیامبر جا بزنی و برادرش نیز گفت اگر باب پیامبر بود میدانست که من خیانت خواهم کرد مرا جانشین خود نمی کرد لا اقل تو را انتخاب مینمود....این کشمکش سرانجام موجب شد تا فرقه هاي ازلي (ميرزا يحيي صبح ازل)، بهائيت (ميرزا حسينعلي)، دياني (ميرزا اسدالله ديان)، قره العيني (به ياد قره العين)، قدوسي (ملا محمد علي بارفروش)، بياني ( افرادي كه مجددا تمسك به كتاب بيان نوشته علي محمد شيرازي شدند)، عياني (افرادي كه راه درون و شهود را انتخاب كردند) پشت سر فرقه بابیت پديد آمدند.
از این میان (بهائیان) آنچه را که حسینعلی نوری و پسر ارشدش تبیین کرده اند را «هدایت الهیه » خواندند و قبولش را از فرائض واجب خود شمردند.
دین ساختگی بهائیت هیچ چیز تازه ای نداشت اما برای جمع کردن هواداران زیاد؛ شروع به تغییر دادن احکام اسلام نمود به حدی که در محارمین ازدواج فقط ازدواج با نامادری و ناپدری را حرام دانسته است و ازدواج با بقفیه محارم را حلال اعلام کرد.
همچنین عیدهای مسلمانان را با عیدهای ایرانی یکی نموده، ماه رمضان را 19 روز اعلام داشته. نماز جماعت را برچیده ... و عید بزرگ بهائیان عید نوروز اعلام شده است. همه این اقدامات برای این بود که بتواند ایرانیان را بیشتر به بهائیت سوق دهد چرا که در پشت این قضیه دست سفارت روس خوابیده بود و وزیر مختار روس در خاطرات خود که بعدها بصورت کتاب چاپ شد، چگونگی کمک خود را در بوجود آوردن و ترویج دین بهائیت توضیح میدهد.
ترجمه این کتاب خوشبختانه الان هم در بازار موجود است.
میرزا حسین علی ملقب به بهاء در روستای نور منطقه مازندران ایران در سال 1233 متولد شد.
وی بعد از اینکه مدعی نبوت شد تنها به این ادعا اکتفا نکرد بلکه از آن هم پا فراتر گذشته و مدعی الوهیت گردید؛ بدین معنی که او همان پاینده پابرجایی است که می ماند و جاوید می باشد و مدعی شد روح خداست و او همان کسی است که پیامبران و رسولان را مبعوث داشته و ادیان را به صورت وحی ارسال و به گمانش باب تنها پیامبری بود که کار مهمش بشارت به ظهور او بوده است. کار او که بالا گرفت از ترس دستگیری و تکرار سرنوشت شوم سید محمد علی شیرازی اینبار او به سفارت روسیه که از او اعلان حمایت کامل نموده بود پناهنده شد و برای خارج شدن از ایران با مساعدت ایشان به همراه برادرش صبح الازل در جمادی الآخر سال 1269ه به استانبول ترکیه و از آنجا نیز به ادرنه رفتند و مدت چهار سال و نیم آنجا ماندند، در خلال آن سالها برادران با هم شروع به اختلاف کردند و بر سر مناصب و القاب با هم به جدال پرداختند ولی در همان زمان بهاء در بین عامه مردم اقدام به نشر و دعوت خویش نمود.
طایفه و گروهی موسوم به بهائیه به او گرویدند و از او پیروی کردند و گروهی دیگر موسوم به ازلیه یا بابیه به پیروی از برادر باب اقدام کردند. دولت عثمانی خطر بهاء و برادرش صبح الازل را بر مردم دریافت؛ لذا برای بار دیگر اقدام به تبعید آنها کردند و آن دو را از هم جدا نمودند صبح الازل را به قبرس تبعید کردند و او تا زمان مردن در آنجا ماند و در همان زمان بهاء (میرزا حسین نوری) به شهر عکا در فلسطین تبعید گردید که او را تعدادی از پیروانش همراهی کردند. در سال 1285در آنجا ساکن شدند، در آنجا بود که جمعی از یهودیان را ملاقات کرد و حمایت ایشان را جلب نمود و از همان زمان حیفا به مقر دائمی برای بهائیان تبدیل و مرکزی به نام بیت العدل تاسیس شد که به صورت یک مکان مقدس برایشان در آمد.قبر میرزا حسینعلی نوری هم در همین مکان بوده و قبله بهاییان به شمار میرود.
گوشه ای از عقاید و افکار فرقه ضاله بهائیت :
1. ایمان به اینکه خدوند در بعضی از مخلوقات حلول می یابد و از آن جمله به حل شدن خداوند در باب و بهاء معتقدند.
2. به تناسخ کائنات معتقدند و وجود پاداش و عقاب را تنها روحی می دانند.
3. معتقد به صحیح بودن همه دینها هستند و تورات و انجیل را تحریف شده نمی دانند و معتقدند که همه دینها باید در دین واحدی که بهائیت است جمع گردند.
4. بودا، کنفوسیوس، برهما و زرتشت و سایر حکما در هند و چین و فارس را پیامبر می دانند و به نبوت آنها معتقدند.
5. مانند نصاری به کشتن و صلیب زدن عیسی _ علیه الصلاة و السلام_ معتقدند.
6. منکر معجزات انبیاء و حقیقت ملائکه و جن هستند همانگونه که منکر بهشت و جهنم می باشند.
7. حجاب را حرام و به اشتراکیت در زن و مال معتقدند.
8. معتقدند که دین باب نسخ کننده شریعت محمد _صلی الله علیه و سلم _ است.
9. قیامت را به ظهور باب تأویل می کنند.
10. در روز سه دفعه نماز می خوانند و هر نماز نزد آنها سه رکعت است. اوقات نماز نزد آنها صبح، ظهر و عشاء می باشد. و با آب سرد وضو می گیرند و در صورتی که آب نیابند به گفتن نام خدا به جای وضو اکتفا می کنند و پنج بار می گویند:[ بسم الله الأطهر الأطهر]
11. نماز جماعت را جز هنگام نماز میت جایز نمی دانند.
12. بهائیت عدد 19 را مقدس می دانند، تعداد ماههای سال نزد آنها 19 می باشد و هر ماه را 19 روز می دانند.
13. بهائی ها یک ماه بهائی را روزه می گیرند که اسم آن"علا" می باشد و از 2 مارس تا 21 همان ماه ادامه می یابد که آخرین ماه بهائیت می باشد و در آن از زمان طلوع تا غروب آفتاب از خوردن طعام خودداری می کنند. و به دنبال ماهی که در آن روزه بوده اند عید نوروز فرا می رسد.
14. بهائیت جهاد و هرگونه اقدام مسلحانه و اظهار مخالفت با کافران حربی را در راستای خدمت به منافع استعمارگران حرام می دانند.
15. منکر ختم نبوت به وسیله محمد _صلی الله علیه و سلم _ هستند و ادعا می کنند نبوت بعد از او نیز استمرار دارد.
16. حج کردن در مکه را باطل دانسته و به همین سبب حج کردنشان به همان جایی است که بهاء الله در آن دفن شده است که در سرزمینهای اشغالی فلسطین می باشد.
اما باب کسی بود که وقتی در معرض خطر قرار می گرفت توبه نامه می نوشت و اظهار پشیمانی می کرد. ولی به محض خلاصی یافتن از مهلکه باز به خیال بافی و مهمل گویی می پرداخت.
در یکی از نوشته هایش چنین آمده است:
اف! پس اف بر مسلمین و مومنین که در انتظار قائم منتظر از آل محمدند و هنگامی که او را در خواب ببینند افتخار می کنند ولی او را به دست خودشان در کوه (یعنی زندان چهریق ماکو) زندانی می کنند." اشاره به این موضوع که مسلمین (باب و به زعم خودش مهدی موعود) او را در زندان چهریق به بند کشیده اند.
جالب اینکه در همان زندان جناب باب این سطور را نوشته است :
"...که جمعی ادعای مقام بابیت امام علیه السلام را نسبت به این بنده ضعیف داده اند و حال آنکه مدعی چنین امری نبوده و نیستم..."
و در ادامه می آورد:"...هر کس درباره حقیر رتبه بابیت امام علیه السلام را نماید خداوند گواه است که در ضلالت است و در آخرت در نار..."
در تاریخ آمده او در زندان پس از آنکه 18 ضربه چوب خورد، از پیامبری خود توبه کرد و به "غلط کردم"، افتاد.
متن توبه نامه علی محمد شیرازی(باب) را بهائیان نیز تایید کرده و در منابع خود(کشف الغطا ابوالفضل مازندرانی) آورده اند. اما نکته قابل توجه این است که این علی محمد شیرازی همان کسی است که بهائیان او را بشارت دهنده حسینعلی نوری(بها) و آئین او قلمداد کرده و می کنند. اما کسی که پس از تحمل 18 ضربه چوب نسبت به آئین خود و ادعاهای خود ، توبه نامه نوشته و این را خود جماعت بهائی نیز قبول دارند، کجا می توان به حرف هایش درباره بشارت به آئین دیگری اعتماد کرد و این در حالی است که بهائیان مدعی چنین بشارتی هستند. وقتی کسی درباره بابیت و پیامبری خود اظهار ندامت و پشیمانی می کند و با یک توبه نامه همه این موارد را دروغ و کذب می خواند و معتقدان به این موضوع را گمراه و در آخرت در نار می داند، چگونه است که بهائیان او را این چنین قبول دارند و برایش احترام قائل هستند؟
امروزه مرکز فعالیت این دین قلابی در سرزمینهای اشغالی و شهر حیفا بوده پیروان آن هم به شدت از سوی دولت قلابی اسراییل حمایت می شوند.
نمایی از قبله بهاییان(بیت العدل) در شهر حیفا :