خانوما آقایون منم یه سیب گلو دارم!
خانوما آقایون منم یه سیب گلو دارم!
ک چی زی توی گلویم رشد کرده. یک چی زی مثل سیب یا شاید هم هلو. اب که قورت می دم بیشتر اذیتم می کنه. نمی رم جلوی آینه چون تصوراتم رو ازش بهم می ری زه. از وقتی اینجوری شدم همش حس می کنم من هم یک سیب گلو دارم. سیب گلویی فقط و فقط مال خودم. می دونم اسمش سیب ادمه. اما دلم میخواد سیب گلو صداش کنم. از همونایی که حسرت برانگیزن و فقط بعضی از مردها دارنشون. من دلم می خواست یکی از اون ها رو داشته باشم. از همون مدلای استخونی و برجسته. مامان می گه زن داشته باشه زشت می شه. امامن واقعا دلم میخواست داشته باشمش حتا اگه زشت می شدم.
اما حالا حس می کنم دارم. بارها وسوسه شدم برم جلوی اینه و دیدی بزنم و اگه داشتم هی براندازش کنم اما چون می دونم این یک تصوری بیش نیست نمی رم که کاخ ارزو هام رو سرم خراب نشه. ترجیح میدم با تصورش زندگی کنم. یه وقتایی هم وسوسه میشم بهش دست بزنم ببینم هست. اگه باشه جیغ بکشم و به همه نشونش بدم. اما چون می دونم اینم تصوره جلوی خودمو می گی رم.
این سیب دراومده توی گلوم اذیتم می کنه اما این خیال واهی که واقعا من هم سیب گلو دارم برام اذیتشو دوست داشتنی می کنه.
از همین جا به همه ی اونایی که سیب گلو دارند حسودی عرض می کنم باشد که کوفتتان شود.(البته شوخی می کنم. نوش جونتون. خدا به ما هم عطا کنه. والاع)
پ.ن: هر کی عکس مرتبط توپ برای ان پست پیدا کرد یه جایزه داره.