و این قلب درد های لعنتی.
و این قلب درد های لعنتی.
آدم هايي كه مجبورند اغلب و شايد هم هميشه اولين نفري باشند كه چمدان را در آن رابطه ببندند و ياعلي بگويند و هميشه بر خلاف ميلشان بروند
جملاتي را بارها خواهند شنيد كه مبني بر سنگ دليشان يا حتا تر بي احساسيشان.
اما اين جماعت بخاطر اجباري كه خواسته يا ناخواسته حواله ي گردنشان شده شبيه آدم هايي كه خلاف جهت كوران حركت مي كنند، زجر مي كشند و بارها مي خورند زمين و باز بلند ميشوند و مي روند. بر خلاف دلشان حركت مي كنند و چه بد اجباريست اين عقل و منطق وامانده!
خدا من را جزوه يكي از آن آدم هاي چمدان به دستِ مجبور، كرده ست و اصلا خيال نمي كند بابا ما هم دلي داريم....
اسمش را مي گذارم #دوشنبه_ها_به_وقت_رفتن
پ.ن: عکس مال پارسال همین موقع ها توی کوچه پس کوچه های کربلا بوده. فکر می کردم بیشترین عکسی که به این متن و حسم نزدیک باشه همینه. چقدر به حال و هوای اون کربلا با همون ادماش محتاجم.