آخرین باری که گریه کرده بودم را هم یادم نمی آمد.
انگار این آلزایمر بی مهری دارد روز به روز در من تشدید می شود.
سرم زیر پتو بود و آرام اشک هایم بدون اینکه بخواهم، سرازیر می شدند.
آنقدر که سیلی برای خودشان راه انداخته بودند و آرام نمی گرفتند.
گمان می کنم کمی حق داشتند ..
انتخاب این موضوع، انگیزه ی این روزهایم شده بود
و نمی شد به این سادگی،
با یک "نه" شنیدن،
از خیرش گذشت.
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |