28 اردیبهشت
28 اردیبهشت
امروز هم مانند دیگر روزها به یادت بودم...این روزها از هر جا که فکر کنی سراغت را گرفته ام
از گوگل گرفته تا محلی که با دوستانت به بحث های دینی می پرداختی
راستی صدایت را هر چند سه ثانیه بیشتر نیست بارها گوش می دهم...
و مکه به نور تو روشن شد...
عزیز قلبم نمی دانستم پدرت کیست...یک روز اتفاقی در گوگل سرچ کردم و علت رفتنت را فهمیدم
بانو قصد آمدن دارم...میخواهم بیایم و پیدایت کنم و یک بار دیگر با تمام وجود بخواهمت
دوستم مجید رو یادته؟پسر مومن و پاکیه...متاهله...احتمال زیاد منو همراهی کنه برای پیدا کردنت
1135 کیلومتر راهه
عزیزم فصل کار است و پدرم تنهاست و مجبور هستم مدتی را تا پاییز صبر کنم
عزیز دل نمی دانم بعد پیمودن این راه پیدایت می کنم یا نه اما مومنان تنها باید به خدا توکل کنند
ای بهترین و زیباترین دختر عالم باورت نمی شود اگر بگویم بیشتر روزهایی که تو را می دیدم چند دقیقه قبلش از خدا میخواستم ببینمت
یک روز در اومدی از خونتون رفتی نون خریدی
ای کاش بودی و چشمام رو که از اشک پر شده بود می دیدی...حدیث قلبم ببین چه خدایی دارم
تنها دارایی ام خداست...اشک هایم برای ان بود که خداوند بی نهایت به من لطف داشت و دعایم را هر بار اجابت کرد
من می آیم و بار دیگر خداوند تو را به من نشان خواهد داد