خوابت را دیدم
خوابت را دیدم
خواب دیدم باهات تماس گرفتم ولی اینبار خاموش نبود
گوشیو برداشتی و تا فهمیدی منم نفس نفس افتادی
منم صدام گرفته بود نمیتونستم حرف بزنم...فقط اسم این وبلاگ رو بهت گفتمو قطع کردم
دستام می لرزید
حتی تو خواب هم با حیا و خوبی بانو
مگر اینکه تو خواب ببینمت وگرنه در واقعیت که در به در دنبالتم ولی اثری ازت نیست
البته توکل بر خدا...این روزها روزهای امتحانه...همون استخاره راست گفت...امتحان من به وسیله شما خانم بزرگوارم
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |