همه از دور میشنیدن بغض دریا توو صدامه ..
همه از دور میشنیدن بغض دریا توو صدامه ..
راهمو گم کرده بودم اومدی
جاده خالی و بدونه نور ماه
ماهمو گم کرده بودم اومدی
خودمو گم کرده بودم
کسی حالمو نپرسید
دردامو میگفتم اما
کسی حرفامو نفهمید
نمیدونم هرکجای سرگذشتو سرنوشتی
که از اون دوزخ گرفتی منو دادی به بهشتی
که نه جاده رو به مرگه
نه تو تنهایی میپوسم
بدون هر شب وقتی خوابی
هر دو پلکاتو میبوسم ...
.
.
نمینویسم
نه که حرف ندارم
نه که وقت ندارم
تقریبن روزی 248 بار وب رو چک میکنم
ولی ...
شاید یه بخشی از من، خودمو تنبیه کرده که نمیذاره بنویسم
شایدم دلیلی نمیبینم بندیسم..
دیگه از معجزه ی نوشتن خبری نیست
و یا شاید نوشتنم صادقانه نیست که معجزه نمیکنه..
از راهنمایی ها و جملات قصار مامان هم خبری نیست
اجالتن یه دفتر برداشتم و روزامو تووش مینویسم
روزامو؟؟ حالمو. خستگیامو. اتفاقامو. شاید بعدن اینجا بازنویسیشون کردم
امیدوارم
منتظرم
به امید روزهای روشن دوباره منتظر میمونم بدون خستگی ...