ها کن روی پنجره یه عکس قلب بکش
ها کن روی پنجره یه عکس قلب بکش
میگی برای چی به پایِ کی تا کِی بجنگم؟
بشم فنایِ این نگاهِ سیرو باز بخندم
میخوای که هر کی هستو نیستو یک جا بشکنی
بری تو پنجره با دست بازت بپری
بری و دور شی ذره شی و نور شی
[ولی سیگار باز آرومت میکرد]
دقیقا اینجاست که
خدات میاد پیشت
میری تو اوجات هه
گشاد میشه نیشت
میشی پر از امید یه حسِ اعتماد به نفس
میگی که میشه رفت
یه حق و اعتقادی هست!
بشم فنایِ این نگاهِ سیرو باز بخندم
میخوای که هر کی هستو نیستو یک جا بشکنی
بری تو پنجره با دست بازت بپری
بری و دور شی ذره شی و نور شی
[ولی سیگار باز آرومت میکرد]
دقیقا اینجاست که
خدات میاد پیشت
میری تو اوجات هه
گشاد میشه نیشت
میشی پر از امید یه حسِ اعتماد به نفس
میگی که میشه رفت
یه حق و اعتقادی هست!
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |