تا که بودیم...
تا که بودیم...
تا که بودیم نبودیم کسی کشت ما را غم بی هم نفسی
تا که رفتیم همه یارشدند خفته ایم و همه بیدارشدند
قدرآینه بدانیم چو هست نه در آن وقت که افتد و شکست
درحیرتم از مرام این مردم پست این طایفه زنده کش مرده پرست
تا که هست به ذلت بکشندش به حیف تا رفت به عزت ببرندش سردست
آه می ترسم شبی رسوا شوم بدتراز رسواییم تنها شوم
آه ازآن تیر و از آن روی و کمند پیش رویم خنده و پشتم پوزخند
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |