214#
214#
خسته شدم...
سرمو گذاشتم رو پاسخ نامه...چشمم خورد به یه دختره سبزه ی توپول...^_^
خواستم نگاهمو بردارم لبخند زد ^_^
یه لبخند که چال لپش معلوم بود...^_^
منم مثه اون لبخند :)))
با حرکت لباش فهمیدم که گفت خوبی؟
چشامو باز و بسته کردم و یه لبخند پررنگتر و گفدم عااااالی...
^_^
ببینید...
اصن آدمای مهربون چون زیادی مهربونن و چون خو باید یه جوری مهربونیشون رو تو جسمشون
جا بِدَن...
توپول میشن ^_^
+آزمون بسی مزخرف :|
خو بوگو اگه کنکور اینقد آسون باشه من دیگ چه دردمه؟
:|
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |