دیشب کلی دیوونه بازی دروردیم...تا 4 بیدار بودیم...اولش ک رفتیم هپکو چرخیدیمو اینا بعدشم اومدیم با مری کلی عکس انداختیم ...وای نصفه شب رفتم از تخت بیام پایین حواسم نبود ک چسبیده ب سقف چنان سرم ب سقف خورد داقققی کرد...ففففف....خلی بد بود....
احساس کردم ط دلش خنک شد
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |