از دیشب همش داشتم تو خیالم فکر میکردم اگه ببینمت دل سیر بغلت میکنم...
بابا و مامانم نبودن رفتن مسافرت بخاطر همین از صبح زود بیدار شدم خونه رو مرتب کردم و لباسامو آماده کردم که هر وقت تو گفتی زودی آماده شم و بیام. اما مثل اینکه تو نتونستی بهونه ای جور کنی واسه اومدنت
خب آخه چراااا ( جیییییییغ)
من بخاطر تو امروز از صبح خونه موندم هیچ جا هم نرفتم همش چشام به گوشی بود که بگی من راه افتادم....
خب بی انصاف دلم برات تنگ میشه بری اونم واسه یه هفته که اصلا نبینمت, اصلا باهات قهرم که نیومدی . خیلی بدی, بد , بد , بد
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |